مقالات

روش تدریس اكتشافي


خلاصه :

مشاهده رويدادي است كه دانش آموز را جذب مي كند و اين جذب سبب ترغيب به پرسش مي شود

 

روش تدریس اكتشافي چیست ؟

مشاهده رويدادي است كه دانش آموز را جذب مي كند و اين جذب سبب ترغيب به پرسش مي شود و معلم هم دانش آموزان را جهت پيدا كردن پاسخ به جست وجو تشويق مي كند كه به اين روند جست و جوگري ،كاوش و يا اكتشاف مي گويند. يادگيري اكتشافي دو طبقه اصلي دارد: اكتشاف قطعي و نسبي.

يادگيري اكتشافي برخلاف استفهامي و حل مسئله، كاملا اتفاقي و تصادفي است. چرا كه در محيط آنها را آزمون كرده و معاني جديد از داده ها ساخته مي شود.

كنجكاوي دانش آموزان از طريق روش اكتشافي زمينه ساز كشفيات بزرگي درعلم فضا شده است.

يكي از را ه هاي ايجاد تنوع و علاقه استفاده از وسايل آموزش ديداري و شنيداري جهت نمايش واقعي است كه كمك به فراگيران و تجزيه و تحليل مطالب درسي مي كند.

در روش اكتشافي معلم هنگام آموزش به فعال بودن و انگيزه دانش آموزان در برخورد به يك پديده يا مسئله توجه دارد. ساچمن (Such man) معتقد است دانش آموزان با پي بردن به اين كه دانش بشري جنبه آزمايش و غيرقطعي دارد و ممكن است دانش جديد جايگزين شود، درك درستي از موضوع درس خواهند داشت.

كالاهان و كلارك معتقدند، مباني نظري تدريس اكتشافي را قياس و استقراء تشكيل مي دهد. اصل اساسي اين است كه دانش آموز، خود به نتايج علمي دست يابد و بتواند نتايج را در موقعيت هاي جديد به كار گيرد. اين نوع شيوه تفكر را قياس مي گوييم. نوع ديگر آن است كه دانش آموزان آزمايشي را اجراء كنند و خودشان تك تك مراحل تحليل موضوع را انجام دهند و در پايان با توجه به يافته ها نتيجه را استنباط كنند كه به اين شيوه تفكر استقراء گويند.

عملا در بيشتر مراحل تركيبي از روش هاي استقرايي و قياسي استفاده مي شود، مثلا در شناخت دلايل و پيامد جنگ تحميلي مي توان از طريق قواعد كلي حاكم بر جنگ و خشونت ملي و بين المللي دلايل و پيامدها را كشف و يا از طريق تحليل اجزاء موضوع و دلايل پيامدهاي آن را كشف كرد .

مراحل روش تدريس اكتشافي

¤ مسئله موردنظر را مشخص كنيد.
¤ راه حل هايي براي حل مسئله يا تحليل موضوع پيش بيني كنيد.
¤ راه حل هاي پيشنهادي را مورد آزمايش قرار دهيد.
¤ نتيجه گيري كنيد، نتايج را در موقعيت هاي مختلف به كار ببريد.
¤ سرانجام به قوانين عملي و قابل تعميم برسيد.

نقش معلم در روش تدريس اكتشافي

1- كنترل و راهنمايي بحث درسي.
2- نحوه جمع آوري اطلاعات، روش هاي مطالعه مشاهده و بررسي منابع علمي را ياد دهد.
3- فرصت لازم به دانش آموزان براي كاوش داده شود.
4- دانش آموزان را با مهارت هاي كاوش گري، مشاهده طبقه بندي نتيجه گيري و پيشگويي آشنا سازد.

ويژگي عمده روش اكتشافي عبارت است از ميزان راهنمايي معلم نسبت به دانش آموز.

راهنمايي معلم به دانش آموز مي‌تواند در محدوده‌هاي زير باشد:

1. معلم مي‌تواند اصول و راه‌حل مسئله را براي دانش آموز توضيح دهد.

2. معلم مي‌تواند فقط اصولي را كه در يادگيري اكتشافي به كار مي‌رود، براي دانش آموز توضيح دهد، اما راه‌حل مسئله را در اختيار او نگذارد.

3. معلم مي‌تواند اصول و راه‌حل را در اختيار دانش آموز قرار ندهد؛ در اين صورت، آن را يادگيري بدون راهنمايي استاد مي‌ناميم.

بين نخستين مورد كه در آن هم اصول و هم راه‌حل مسئله تشريح مي‌شود و آخرين مورد كه اصول و راه‌حل ارائه نمي‌شوند، يادگيري اكتشافي راهنمايي شده، ناميده مي‌شود. در يادگيري اكتشافي، معلم  در به خاطر آوردن اصول مربوط و كاربرد آنها به دانش آموز كمك مي‌كند. در اين روش، معلم اصول را شرح مي‌دهد، اما درباره راه‌حل چيزي نمي‌گويد.

محاسن روش اكتشافي

برونر (1972) محاسن زير را براي روش اكتشافي برشمرده است:

1. يادگيري اكتشافي، توانايي ذهني دانش آموز را تقويت مي‌كند.

2. يادگيري اكتشافي، انگيزه دروني دانش آموز را افزايش مي‌دهد؛ زيرا در اين نوع يادگيري، دانش آموز به طور خودجوش فعاليت‌هاي آموختن را دنبال مي‌كند و پاداشي هم كه دريافت مي‌دارد، از فعاليت‌هاي خود او است.

3. يادگيري اكتشافي، فنون اكتشاف را به دانش آموز مي‌آموزد و او را خلاق و كاوشگر بار مي‌آورد.

4. يادگيري اكتشافي موجب دوام بهتر آموخته‌ها مي‌شود؛ زيرا خود دانش آموز ، آموخته‌هايش را سازمان مي‌دهد و مي‌داند كه چه موقع و چگونه آنها را به دست آورد.

يادگيري اكتشافي، فنون كشف، نحوه خلق را به دانش آموزان مي آموزد و خلاق و كاوشگر بار مي آورد. توانايي هاي فكري دانش آموزان را پرورش داده و سبب افزايش مهارت هاي ذهني مي شود. دانش آموز عادت مي كند در اثبات و نفي يك موضوع دنبال دلايل و برهان منطقي باشد و معلم عضوي از گروه اكتشاف است.

محدوديت‌هاي روش اكتشافي

اين روش نياز به وقت بيشتري دارد و بايد دانش آموزان كمتري در كلاس باشند و نظارت معلم حتمي است، چون دانش آموزان كند ذهن نسبت به تيزهوش ممكن است در درك روابط بين مفاهيم و تحليل دچار مشكل شوند.

البته در کلاس های بین 20 تا 25 نفر این روش در بسیاری از دروس هنری به ویژه اگر فضای کافی برای فعالیت هر دانش آموز باشد ، قابل اجرا است.

آزوبل عقيده دارد: «هدف اساسي تدريس اين است كه مجموعه سازمان يافته‌اي از دانش و معلومات، به شيوه‌اي سازمان يافته ارائه شود.»اين مجموعه بايد به وضوح تنظيم شود و به وضوح به دانش آموز عرضه گردد. وي معتقد است كه نمي‌توان تفكر اكتشافي را خارج از زمينه كلي رشته علمي بخصوصي - مثل فيزيك، رياضي، زيست‌شناسي و ... - آموخت؛ زيرا دستيابي به تفكر اكتشافي، از طريق ساختار كلي هر يك از رشته‌هاي علوم مختلف، ميسر است.

اما همان طور که  ملاحظه خواهید فرمود این روش در تدریس دروس هنری قابل اجرا است.

چگونه روش تدریس اکتشافی را در جهت پرورش خلاقیت هنرجویان به کار بریم؟

بگذارید با یک مثال شروع کنیم .غالبا دیده می شود که برای آموزش چرخه رنگ به هنرجویان، ابتدا تصویر آن را به هنرجویان نشان می دهند ؛ سپس رنگ های اصلی ، ثانویه و درجه سوم را به آنها معرفی می کنند و در نهایت از آنها می خواهند که یک چرخه رنگ مثل آنچه دیده اند بسازند .

این روش تدریس گرچه بسیار متداول است اما تجربه شخصی من نشان داده که بسیاری از هنرجویان در جلسه بعدی نمی توانستند  رنگها را به درستی دسته بندی کنند . این مساله باعث شد تا روش دیگری را برای آموزش این مطلب بیازمایم که همان روش تدریس اکتشافی بود .

در این روش ابتدا از هنرجویان خواستم تا مثلثی رسم کنند و آن را به سه قسمت مساوی مطابق شکلی که پای تخته رسم کرده بودند تقسیم کنند . سپس سه رنگ از رنگ های گواش خود را به نام های زرد، قرمز و آبی از جعبه خارج کنند و بقیه رنگها را در بسته نگهدارند . بعد از آنها خواستم تا این سه رنگ را در سه قسمت مثلثی که رسم کرده اند قرار دهند .

سپس مثلث های دیگری به شکل اولیه پای تخته افزودم ( مثلث های متساوی الساقین با قاعده هایی به اندازه هر ضلع مثلث ) و از آنها خواستم تا مطابق پای تخته مثلث ها را رسم کنند . بعد از آنها خواستم تا رنگ های هر ضلع مثلث اولیه را با هم مخلوط کرده در مثلث نزدیک به آن رنگ ها قرار دهند .  

بعد به وسیله پرگار دو دایره یکی مماس بر راس های شش ضلعی به دست آمده و دیگری کمی با فاصله از آن رسم کردم و آن را به دوازده قسمت مساوی  تقسیم کردم و از هنرجویان خواستم تا کار مرا تکرار کنند . سپس از آنها خواستم تا قطعاتی را که متصل به راس های مثلث ها هستند به رنگ همان قسمت رنگ بزنند . تا شش خانه از دایره پر شود . سپس از آنها خواستم تا هر رنگ دسته دوم را یک بار با یک رنگ آن و بار دیگر با رنگ دیگر آن مخلوط کنند تا رنگ های جدید تری به دست آید مثلا سبز به دست آمده از آبی و زرد را یک بار با آبی بیشتر و بار دیگر با زرد بیشتر مخلوط کنند و آن رنگ را که زرد بیشتری دارد در کنار زرد و دیگری را که آبی بیشتری دارد در کنار آبی قرار دهند و به همین ترتیب خانه های خالی را پر کنند .

بسیار جالب بود که چون نتیجه کار برای اغلب هنرجویان ناشناخته بود پس از ساختن هر رنگ بسیار به هیجان می آمدند و انگیزه ایشان برای ادامه کا بیشتر و بیشتر می شد .

علاوه بر این بدون این که توضیحی داده باشم همه هنرجویان به راحتی رنگ ها را طبقه بندی کردند و این نتیجه ای بود که خود آنها بدان رسیده بودند و به عبارتی کشف کرده بودند و جالب تر آن که در جلسه بعدی ، بدون استثنا همه هنرجویان طبقه بندی رنگ های چرخه رنگ را به خاطر داشتند .

اما نقش این روش در پرورش خلاقیت چه بود؟ برخی از هنرجویان که کار خود را زودتر تمام کرده بودند ، چنان ترکیب رنگها را جالب یافته بودند که شروع به تجربه های جدیدی در ترکیب رنگها کردند . مثلا سه رنگ اصلی را با هم مخلوط کردند و یا رنگ های مکمل را که هنوز نمی شناختند با هم مخلوط کردند و به رنگ های جدیدی دست یافتند . حتی برخی از هنرجویان ترکیب رنگها را در دفترچه شان یادداشت می کردند تا بتوانند از آنها در کارهای اجرایی استفاده کنند . برخی دیگر بر روی برگه ای قطعات هندسی در هم رسم کردند و به وسیله  رنگ های باقی مانده در پالت هایشان آنها را رنگ آمیزی کردند . با توجه به این که رنگ هایی که هریک از هنرجویان در پلت خود به دست می آورد با توجه به نسبت ترکیب رنگهایشان متفاوت بود ، شروع به بده و بستان رنگها برای تکمیل ترکیب رنگی خود شدند  و به این ترتیب جریان خودجوشی در ایشان برای تمرین ترکیب رنگ ها به وجود آمد که آنها را به وجد می آورد و در عین حال تمرین ترکیب رنگ  آزادی بود که غالبا به صورت کلیشه ای به هنرجویان داده می شود و اغلب فاقد جذابیت است و اجازه خلاقیت لازم را به هنرجویان نمی دهد .   

این مثال ساده نشان می دهد که هرچه معلم نقش متکلم وحده بودن خود را در کلاس کاهش دهد و به جای آن هنرجویان را درجهت دستیابی به مفهوم مورد تدریس خود هدایت و راهنمایی کند و آزادی عمل ایشان را در سطح کلاس افزایش دهد ، نه تنها محتوای آموزشی را در ذهن هنرجو ماندگارتر می کند بلکه کلاس را به مکانی دوست داشتنی و جذاب بدل کرده به پرورش و رشد خلاقیت هنرجو  کمک شایانی می کند.

بسیاری از دروس رشته گرافیک و سایر رشته های هنری را به این روش می توان تدریس نمود . به طور مثال برای آموزش نحوه تشخیص داروی ثبوت از داروی ظهور ، به جای این که آن را در کلاس و از روی کتاب توضیح بدهم ، هنرجویان را به کارگاه عکاسی می برم و بدون هیچ توضیحی از دونفر می خواهم که قطعه ای از فیلم یا کاغذ عکاسی نور خورده ظاهر نشده را در هر یک از ظروف فرو برند . بدین ترتیب در ایشان انگیزه یادگیری ایجاد می شود به صورتی که بی صبرانه منتظر می شوند تا ببینند بر سر این فیلم یا کاغذ چه خواهد آمد و جالب این که با توجه به آموخته های قبلی پس از دیدن نتیجه کار ، غالبا به این سوال من که کدام یک داروی ظهور و کدام یک داروی ثبوت است ، پاسخ صحیح می دهند و حتی پس از آن با شوق و شور تمام ، شروع به کار با کاغذ های نورخورده می کنند و با بازی با دارو و کاغذ آثاری را به وجود می آورند که می تواند مقدمه ای برای آموزش تکنیک های عکاسی بدون دوربین که در کتاب عکاسی 2 آمده است  باشد .

تجربه دیگر در این زمینه ، مربوط به درس خط در گرافیک است. اغلب دیده می شود که وقتی از هنرجویان خواسته می شود که کلمه ای را به شکلی جدید طراحی کنند ، از شابلون حروف یا قلم نی  آغاز به تدریس می کنند و سعی می کنند تکنیک های درج شده در کتاب خط در گرافیک را روی آن پیاده کنند . یا حتی برخی مطابق تمرین های آغازین  این کتاب ، از هنرجویان می خواهند که کلمه ای را مطابق معنای آن طراحی کنند. تجربه شخصی به من نشان داده که به علت دشوار و دور از ذهن بودن طراحی یک کلمه برای یک هنرجوی صفر  آن هم در آغاز کار ، نه تنها برای او جذاب نیست بلکه باعث احساس بی کفایتی  در هنرجو  می شود و درس را در نظر او سخت و دشوار می نمایاند . غالب هنرجویان با دیدن اولین تمرین های کتاب به وحشت می افتند و احساس می کنند که هرگز نخواهند توانست کلمه ای را طراحی کنند . من برای شروع کار بدون این که توضیح دهم که قرار است چه کاری انجام دهیم ، از هنرجویان خواستم تا هر وسیله ای را که به نظرشان می رسد که با کمک آن می توان روی کاغذ اثری گذاشت با خود به سر کلاس بیاورند .

بسیار جالب بود که در میان وسایلی که هنرجویان به کلاس آورده بودند، چیزهایی دیده می شد که بسیار دور از ذهن و در عین حال خلاقانه بود . سپس از آنها خواستم تا نام کوچک خود را با هر یک ز وسایل اثر گذار خود بر روی کاغذ بنویسند . وقتی مشغول کار بودند ، بدون توجه به این که قرار است بابت کارشان نمره ای دریافت کنند ، کار می کردند و برایشان بیشتر به یک بازی شبیه بود تا یک تمرین و تکلیف درسی . این کار چنان آنها را به وجد آورده بود که  اصلا گمان نمی کردند در حال  آموختن درسی به نام خط در گرافیک و یا حتی در حال خلق یک کلمه به شکلی جدید هستند . وقتی کارهایشان را برای اولین بار روی برد چسبانده بودند با آزادی تمام  مانند یک منتقد هنری درباره آثار یکدیگر نظر می دادند و یکدیگر را تشویق می کردند و یا ایراد می گرفتند .  در نهایت از میان آثار هر یک از هنرجویان یکی انتخاب شد و قرار شد که آن اثر با قلم راپیدوگراف بر روی مقوای گلاسه اجرا گردد. در جلسه بعدی که هنرجویان آثار اجرا شده خود را به کلاس آوردند، خودشان هم باور نمی کردند که توانسته اند یک لوگو طراحی کنند و این مساله در آغاز کار با این کتاب بسیار به ایشان اعتماد به نفس داد . علاوه بر آن به طور ضمنی دریافته بودند که این درس تا چه حد با درس خوشنویسی تفاوت دارد و قوانین سختی که بر هنر خوشنویسی حاکم است و خلاقیت در شکل حروف در آن نقش کمتری دارد ، در درس خط در گرافیک وجود ندارد و هر چه در این درس هست ، آزادی و خلاقیت در طراحی است .

نتیجه آن که روش تدریس اکتشافی اگر چه به نظر می رسد بیشتر در علوم تجربی کاربرد داشته باشد ، تجربه من به عنوان یک معلم هنر نشان داده که در آموزش دروس هنری و به ویژه رشته گرافیک بسیار مفید و موثر است. این روش کلاس را از حالت رسمی و خشک بیرون می آورد و به هنرجویان فرصت اندیشیدن ، آزمودن ، کشف کردن و حتی لذت بردن از کلاس می دهد.

ویژگی های معلم پرورش  دهنده ی خلاقیت

 مربی یا معلمی  که می خواهد  یک کلاس  ویژ ه  پرورش  خلاقیت  را اداره کند  و یا  این که  علاقمند  است  در جریان  تدریس  روزمره ی خود  به طور جدی  پرورش  خلاقیت  دانش آموزان  را هم مدنظر داشته باشد، اگر چنان چه از خصوصیات  و نگرش  های  ویژ ه ای  که با ماهیت  و فرآیند  خلاقیت  مناسبت دارد ، برخوردار باشد ،مطمئنا  در کار  خود بسیار  موفق تر  عمل خواهد  کرد. البته  یک چنین  معلمی  حتما لازم نیست  که خودش  فردی  خلاق  باشد ،اما اگر  چنان چه  شخصا  از مهارت های  اساسی  خلاقیت   برخوردار  باشد  و بتواند  عملا  از آن ها  استفاده کند ،بدون شک  در پیش  برد  و هدایت  کلاس  و تاثیر گذاری  بیش تر و بهتر بر دانش  آموزان  خود موفقیت  بیش  تری  کسب  خواهد کرد.

برخی  ویژگی های  معلم  علاقمند  به خلاقیت  که داشتن  آن ها  به بازدهی  بیش  تر  کلاس  و تدریس  او می انجامد، موارد  زیر است :

1- فردی  انتقاد پذیر باشد .

2-تحمل  عقاید  نو دانش آموزان  را داشته  باشد.

3-از  صبر  و تحمل  بالایی  برخوردار  باشد .

4-به تفاوت های  فردی  و منحصر به فرد  بودن  تک تک  دانش آموزان  اعتقاد  داشته باشد.

5-از انگیزه ای  قوی  برخوردار  باشد.

6-پذیرای  ایده ها  و نظرات  غیر عادی  دانش  آموزان  خود باشد.

7-دوست دار  هنر  و زیبایی شناسی  باشد.

8-تا حد امکان  به دانش  آموزان  خود آزادی عمل  بدهد.

9-در چند  زمینه ی مختلف معلومات  و مهارت  داشته باشد .

10-برای  هر دانش  آموز احترامی  ویژه  قائل  باشد .

11- خیال  پردازی دانش  آموزان  را تشویق کند.

12-در مواقع لزوم  بتواند  کودکانه بیاندیشد  و کودکانه  عمل  کند.

13-به دانش آموزان  خود اجازه  دهد که گاهی  اشتباه کنند.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران