آموزش

شرطي سازي


خلاصه :

نظريه اسكينر و شرطي سازي. 

بی. اف. اسکینر یکی از بزرگترین رفتارگرایان معاصر است و بسیاری او را تأثیرگذارترین روان­شناس معاصر می­‌دانند. اسکینر معتقد بود که رفتارها و شخصیت انسان عمدتاً بر اساس یادگیری به وجود می‌آیند و تغییر می‌کنند. به عبارت دیگر از نظر او شخصیت مجموعه­‌ای از رفتارهای آموخته شده است. بنابراین کلید شناخت رفتار انسان از نظر اسکینر، شناخت یا کشف قوانین یادگیری است. با شناخت این قوانین می‌توان رفتار انسان را توصیف، تبیین، پیش‌بینی و کنترل کرد و حتی آن را تغییر داد (شاملو، ۱۳۸۲).

تاریخچه­‌ زندگی

اسکینر در ۲۰ مارس ۱۹۰۴ در پنسلوانیا متولد شد. در سال ۱۹۳۱ موفق به اخذ مدرک دکتری از دانشگاه هاروارد شد. او از ۱۹۵۸ تا زمان بازنشستگی‌اش در سال ۱۹۷۴ استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد بود. اسکینر نویسنده‌ای پرکار بود که ۲۱ کتاب و ۱۸۰ مقاله از خود بر جای گذاشت. مهمترین آنها عبارت­اند از: والدن دو (۱۹۴۸)، علم و رفتار آدمی (۱۹۵۳)، رفتار کلامی (۱۹۵۷)، تکنولوژی آموزش (۱۹۶۸)، فراسوی آزادی (۱۹۷۱).

او عضو انجمن برادری لاندا خی آلفا بود. از نظر مذهبی می­توان او را یک خداناباور محسوب کرد. اسکینر در ۱۹۹۰ بر اساس سرطان خون درگذشت.

نظریه­‌ شرطی‌ سازی عامل

skinner box.jpg

بعد از انجام رفتاری، پیامدی به دنبال آن می آید که رفتار را تقویت می کند

طبق نظریه شرطی‌ سازی عامل هر رفتاری که از ما سر بزند پیامدهایی دارد. اسکینر معتقد بود بعد از اینکه ما دست به رفتاری می­زنیم ممکن است پاداش یا تنبیه دریافت کنیم. اسکینر این پیامدها را تقویت­کننده می­‌نامد. از نظر او این تقویت‌­کننده‌­ها نقش بسیار زیادی در شکل­‌گیری رفتار دارند. اسکینر برای آزمایش فرضیه­‌ی خود آزمایشی را ترتیب داد که در حال حاضر به جعبه­‌ی اسکینر معروف است. اسکینر در آزمایشات خود، موش گرسنه‌ای را در جعبه‌ای قرار داد و لوله‌ای حاوی گلوله‌های غذا را در پشت جعبه قرار داد که به میله‌ای در درون جعبه متصل بود. حیوان در جعبه به این طرف و آن طرف می‌رفت و هربار که میله را فشار می‌داد، گلوله‌ای از غذا وارد جعبه می‌شد. حیوان غذا را می‌خورد و دوباره میله را فشار می‌داد. یعنی غذا عمل فشار دادن میله را تقویت می‌کرد و سرعت این کار افزایش می‌یافت. اگر ارتباط لوله‌­ی حاوی غذا با میله فشار قطع می‌شد به طوری که با فشار دادن آن دیگر غذا آزاد نمی‌شد، بار دیگر سرعت فشار دادن میله کاهش می‌یافت و پاسخ آموخته‌شده بر اثر عدم تقویت خاموش می‌شد.

اسکینر بر اساس آزمایش‌های خود و نظریات پاولف، واتسون و ثورندایک به این نتیجه رسید که همه­‌ی رفتارها را می‌توان به وسیله­‌ی پیامدهای آن‌ها (تقویتی که به دنبال رفتار می‌آید) کنترل و پیش‌بینی کرد. در واقع وی معتقد بود که بیشتر رفتارهای اجتماعی انسان صرفا در اثر تحریک محیط به وجود نمی‌آید. بلکه این رفتار، اول از جاندار سر می‌زند و در صورتی که محیط آن‌ها را تقویت کند، پابرجا می‌مانند. اسکینر نظریه­‌ی خود را یادگیری وسیله‌ای یا شرطی‌ سازی عامل (کنش‌گر) نامیده است. اسکینر شرطی‌ سازی عامل را روشی می‌داند که در آن ایجاد تغییر در پیامدهای یک رفتار، میزان رویداد آن رفتار را تحت تاثیر قرار می‌دهد. شخصیت از نظر اسکینر مجموعه‌ای از این رفتارهای کنش‌گر است. علت نام‌گذاری این نوع شرطی‌سازی به شرطی‌ سازی عامل یا کنش‌گر این است که بر خلاف نظریات پاولف و واتسون، در این نظریه جاندار موجودی فعال تلقی می‌شود که در عین حال که تحت کنترل محیط قرار می‌گیرد، خود نیز بر روی آن عمل می‌کند و آن را تحت کنترل درمی‌آورد.

مفاهیم نظریه‌­ی اسکینر

در نظریه­‌ی اسکینر چندین مفهوم اساسی وجود دارد که برای یادگیری نظریه­‌ی او باید این مفاهیم را به خوبی فراگرفت.  

۱- شکل‌دهی به رفتار یا تقریب‌های متوالی

هیچ کبوتری قادر به بازی پینگ‌­پنگ نیست اما می­‌توان با تقویت کردن کبوتر به شیوه‌­ی اسکینر یک کبوتر را طوری آموزش داد که بتواند پینگ پنگ بازی کند. به عبارتی باید این رفتار را در کبوتر شکل داد که به آن شکل­‌دهی رفتار گفته می‌شود. چگونه؟

skinner-600.jpg

اسکینر توسط شرطی سازی عامل به کبوترها پینگ پنگ آموخت

در این روش صرفاً پاسخ‌هایی که ارگانیسم را در جهت مورد نظر سوق می‌دهد، تقویت می‌شود. به عبارت دیگر ارگانیسم تنها در مواردی که رفتار او به رفتار نهایی مطلوب نزدیکتر می‌شود، تقویت می‌شود. فرض کنید هر بار کبوتر به صورت تصادفی به سمت توپ پینگ پنگ برود به او پاداش داده شود. به خاطر دریافت پاداش، کبوتر دوباره به سمت توپ می­رود. اما هر گونه رفتاری را که به هدف ما یعنی نزدیک شدن به توپ مغایر باشد پاداشی داده نمی‌­شود. سپس هر بار که کبوتر به توپ ضربه بزند پادارش دریافت می­‌کند. می­‌توان این روند را این­قدر ادامه داد تا کبوتر یاد بگیرد که برای دریافت پاداش باید توپ را از روی تور پینگ پنگ به آن طرف پرتاب کند. فرآیند ممکن است طولانی باشد اما به در نهایت کبوتر قادر به بازی می­‌شود. با این روش می‌توان ترفندها و عادات پیچیده‌ای را به حیوانات آموزش داد. همچنین نوزادان بر اساس این روش، سخن گفتن را می‌آموزند.

۲- تقویت‌کننده‌ها تقویت­‌کننده چیزی است که به دنبال رفتار می­آید و احتمال تکرار آن را افزایش می­دهد. به اعتقاد اسکینر دو نوع تقویت‌کننده وجود دارد:

۳- تقویت‌کننده­‌ی اولیه 

 تقویت‌کننده‌ای است که ذاتا تقویت‌کننده محسوب می‌شود و سائق‌ها یا نیازهای اساسی ارگانیسم را برآورده می‌کند. غذا، آب و رابطه جنسی جزء تقویت‌کننده‌های اولیه هستند.

۴- تقویت‌کننده‌­ی شرطی یا ثانوی

محرکی است که به دلیل همراهی با تقویت‌کننده­‌های اولیه ارزش تقویت­‌کنندگی پیدا می­‌کند. پول و تحسین از شایع‌ترین تقویت‌کننده‌های شرطی هستند.

۵- تقویت

اسکینر در شرطی‌ سازی عامل به وجود دو نوع تقویت معتقد بود: تقویت مثبت و تقویت منفی. تقویت مثبت positive reinforcement نوعی تقویت است که در آن از طریق ارایه­‌ی یک محرک خوشایند، احتمال تکرار پاسخ افزایش می‌یابد. در تقویت منفی negative reinforcement از طریق حذف یک محرک ناخوشایند و آزاردهنده، احتمال تکرار پاسخ افزایش می‌یابد. اغلب این تقویت اشتباهاً نوعی تنبیه تلقی می‌شود.

۶ – تنبیه punishment

 در تنبیه برخلاف تقویت منفی، از طریق ارایه یک محرک ناخوشایند و آزاردهنده، احتمال تکرار یک پاسخ نامطلوب کاهش می‌یابد.

۷- برنامه‌های تقویت schedules of reinforcement

اسکینر با مشاهده اینکه موش‌ها میله را با میزان نسبتا ثابتی، حتی وقتی که به صورت پیاپی تقویت نمی‌شوند، فشار می‌دهند، اقدام به یافتن برنامه‌ها و میزان تقویت کرد تا تعیین کند که کدام یک از آن‌ها بیشترین اثربخشی را در کنترل رفتار دارند. وی چهار نوع تقویت را مورد پژوهش قرار داد:

۸- برنامه نسبی ثابت Fixed Ratio

در این نوع برنامه، تقویت بعد از ارایه تعداد معینی از پاسخ‌ها داده می‌شود.

به عبارت دیگر تعداد پاسخ‌هایی که سازواره باید بدهد تا تقویت شود، ثابت است. هرچه این نسبت بیشتر باشد، سرعت پاسخ‌دهی فرد بیشتر خواهد بود. مهمترین ویژگی رفتارهایی که طبق این برنامه شکل می‌گیرند، این است که درست پس از اعمال تقویت، تا مدتی پاسخ‌دهی قطع می‌شود.

۹- برنامه نسبی متغیر Variable Ratio

در این نوع تقویت، فرد فقط به ازای تعداد معینی پاسخ تقویت می‌شود. لکن این تعداد به نحو پیش‌بینی‌ناپذیری تغییر می‌کند. بر خلاف برنامه نسبی ثابت، رفتار فردی که طبق این برنامه عمل می‌کند هیچ‌گاه قطع نمی‌شود و حتی ممکن است که پاسخ‌دهی تند شود.

۱۰- برنامه فاصله‌ای ثابت Fixed Interval

در این برنامه ارگانیسم به ازای نخستین پاسخی که پس از گذشت مدت معینی از تقویت قبلی می‌دهد تقویت می‌شود. مثلا در یک برنامه دو دقیقه‌ای صرفا زمانی تقویت صورت می‌گیرد که از آخرین پاسخ تقویت‌شده دو دقیقه گذشته باشد. وجه تمایز پاسخ‌دهی بر اساس این برنامه این است که پاسخ‌دهی بلافاصله بعد از هر تقویت، مدتی قطع می‌شود و با نزدیک شدن موعد تقویت، افزایش می‌یابد.

۱۱- برنامه فاصله‌ای متغیر Variable Interval

در این برنامه هم مانند برنامه فاصله‌ای ثابت ارایه تقویت به مدت زمانی که گذشته است، بستگی دارد. ولی این فواصل به نحو پیش‌بینی‌ناپذیری متغیر است. ارگانیسم در این برنامه اغلب با سرعت بالا و یکنواختی پاسخ می‌دهد.

۱۲- رفتار خرافی Superstitious behavior

اسکینر در طی آزمایشاتش دریافت که اگر تقویت بر مبنای یک برنامه فاصله‌ای ثابت یا متغیر ارایه شود، هر رفتاری که درست در لحظه ارایه تقویت روی دهد، تقویت خواهد شد. زیرا ارگانیسم آن رفتاری را که به طور اتفاقی تقویت شده است با تقویت منظم مرتبط می‌کند. مثلا اگر به کبوتری در حین دور زدن در جهت خلاف عقربه‌های ساعت به طور تصادفی پاداش داده شود، این رفتار بدون هیچ‌گونه رابطه علت و معلول با تقویت، شرطی می‌شود.

۱۳- خودگردانی رفتار Self-control

 فرض اصلی رویکرد شرطی‌ سازی عامل این است که رفتار ارگانیسم از سوی متغیرهای بیرونی ایجاد و کنترل می‌شوند. اما اگرچه محرک‌ها و تقویت‌کننده‌های بیرونی قوی‌ترین شکل‌دهنده‌های رفتار هستند، اسکینر معتقد است که فرد می‌تواند متغیرهایی را که رفتار او را تعیین می‌کند کنترل کند. به عنوان مثال، اگر صدای استریو خانه همسایه شما مانع از تمرکز فکر شما روی درس شود، ممکن است اتاق را ترک کنید و برای مطالعه به کتابخانه بروید. فنون دیگر خودگردانی شامل اشباع (انجام بیش از اندازه رفتار)، تحریک آزارنده (برقرار کردن پیامدهای ناخوشایند در صورت ادامه یافتن رفتار) و خودتقویتی می‌شود.

اسکینر با سایر نظریه‌پردازان شخصیت از این لحاظ که وجود یک جوهر مستقل به نام شخصیت را انکار می‌کرد و علل رفتار را در بیرون از جاندار جستجو می‌کرد، تفاوت دارد. همچنین او تحقیقات خود را بر روشی کاملا عینی، علمی و آزمایشگاهی مبتنی ساخت. اسکینر همچنین اعتقاد داشت که نه فرایندهای ذهنی و نه فرایندهای فیزیولوژیکی به طور آشکار قابل مشاهده نیستند و هیچ ارتباطی به علم ندارند و روان‌شناسی باید محدود به مطالعه رفتارهای آشکار فرد شود.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران