دلنوشت
۳
صبح اميد
اللهم عجل لولیک الفرج یا الله
خلاصه :
.... و چه زیباست آن حسی که بدانی پدری مهربانتر از مادر و خوب تر از هرآنچه خوب که دیده ای!!! داریای صبح امید!
شام فراق چه طولانی شده و زندگی بی تو چه جانکاه گردیده...
ای مهربان تر ار پدران و
دلسوز تر از مادرانمان....!
افسوس که؛عمریست دست های دلمان از دامان پدرانه ی شما رها گشته و مستغرق روزمره گی ها، به گمراه شدن و گمراه بودن خو گرفته ایم... و فقط هر از گاهی کورسویی از امید در دل زنگار گرفته از گناهمان میدرخشد؛ که دست های مهربان شما همیشه روی سر یتیمان عصر غیبت بوده و هست .... و چه زیباست آن حسی که بدانی پدری مهربانتر از مادر و خوب تر از هرآنچه خوب که دیده ای!!! داری ...
کاش عهدی ببندیم و بخواهیم که لایق تلاقی شعاع نگاه زیبایش شویم ....
طبیب دردهایم....
مولا جان!
بیا و نگذار سحرهامان گریه برای آمدنت را تکرار کنند....
اللهم عجل لولیک الفرج یا الله
M.s.p