رویدادهای مدرسه

🌸مهارت و گفتگو در پیش دبستانی دخترانه 🌸


خلاصه :

دبستان دخترانه میزان 

🌸🌼🌸🌼🌸🌼

🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸

امروز صبحانه کره ، مربا آلبالو و پنیر داشتیم.

بعد از خوردن صبحانه و جمع کردن سفره ، خانم با اسم وسایل پیش دبستانی حضور غیاب کردن که کللی خندیدیم.😂

خانم پاستل احمدیان

خانم چسب ماتیکی راسخ دوست

.....

امروز سوار قطار بازی و بجای قطار گفتگو ، سوار قطار هنر شدیم.

بازی مرحله ای :

امروز دو نفر دو نفر میومدیم و مسابقه میدادیم.

مرحله ی اول یک کاربرگ بود که باید با ماژیک انجام میدادیم، قسمت بالا عکس حیوانات بود و قسمت پایین یک تیکه از پوست اون حیوانات بود، ما باید یک حیوان رو انتخاب میکردیم و روش علامت میزدیم و بعد میگشتیم پوست اونو پیدا میکردیم و علامت میزدیم و بعد سریع میرفتیم مرحله بعد.

مرحله بعد از روی میز میرفتیم و از تونل رد میشدیم و بعد به مرحله آخر میرسیدیم.

مرحله آخر باید برج لیوان میساختیم،

یک لیوان و بعد یک کاغذ روش و دوباره لیوان .... انقدر ادامه میدادیم تا برجمون بریزه .

هنر :

اول کلاس راجع به میوه های فصل پاییز صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم انار درست کنیم و بعدش هم پرتقال.

اول خمیرمون رو سه قسمت کردیم.

دو قسمت با هم دوست شدن و تبدیل به دایره شدن ، قسمت سوم رو پهن کردیم و با چاقوهای مخصوص خمیر ، بالا و پایینش رو صاف کردیم و یه چهارگوش درست کردیم.

خانم گفتن حالا میخوایم یه طرف چهارگوش ، چندتا کوه درست کنیم ( سه گوش های کوچولو کوچولو در میاریم)

بعد اون رو لوله کردیم ، شد تاج انار😍

گذاشتیم روی دایره مون

ولی برای اینکه بهم وصل بشن یه شال گردن لازم داشتن.

با خمیر یه میله درست کردیم و پیچیدیم دورش ، مثل شال گردن آدم برفی.

چندتا از دوستامون از صبح به خانم میگفتن که میشه موقع خوردن خوراکی برامون کتاب بخونید؟

خانم هم قبول کردن و بعد از اینکه دوربین خوراکی های سبز رو دید ، نوبت کتاب محیا خانم بود ، کتاب " ببر دیگر عصبانی نمیشود"

بعد از بازی توی حیاط هم نوبت قطار کلاس گفتگو و کلاس مهارت بود.

مهارت:‌

امروز کاربرگ‌ "گوسفند کوچولو" داشت،

اول با مداد نقطه چین ها رو پر رنگ کردیم و بعد با کاموای سبز روی چمن با دقت چسبوندیم و بعد با کاموای سفید روی بدن گوسفند ، با دقت رو خطی که کشیدیم ، چسبوندیم .

گفتگو :

امروز سینما میزان داشتیم. کارتون مهارت های زندگی " آقای فرهنگ به دندان پزشکی میرود "

موضوع : ترس از دندانپزشکی (پزشک)

بعد از سینما دایره نشستیم برای جلسه دوستی، هرکسی که میکروفن دستشه میتونه صحبت کنه.

 اول هرکدوم گفتیم که از فیلم چی یاد گرفتیم.

بعد خانم پرسیدن که تا حالا دندون درد گرفتین؟

تا حالا دندونپزشکی رفتین؟

کی از دندونپزشکی یا دکتر رفتن میترسه؟

فکر کنم بیشتریامون میترسیدیم حتی خانم هم کوچیک بودن میترسیدن.

نوبتی گفتیم که چرا.

بعد خانم پرسیدن بنظرتون چیکار کنیم که ترسمون کمتر بشه و کمتر درد رو متوجه بشیم؟

با گوشی مامان بازی کنیم ، عروسکمون رو ببریم ، تلویزیون تو اتاق رو ببینیم .....

خانم گفتن آهاااااا یعنی حواسمون رو پرت کنیم؟

خانم هم یبار موقع سرم زدن شعر میخوندن که حواسشون پرت بشه و دردش رو کمتر متوجه بشن.

قرار شد هرکسی رفت دکتر و حواس خودش رو پرت کرد بیاد برای ما هم تعریف کنه که با چی حواسش رو پرت کرده.

در آخر خانم گفتن که از این به بعدمیتونیم اگر مشکلی داشتیم و احتیاج به کمک داشتیم تو جلسه دوستی ازدوستامون کمک بگیریم ، فقط قبلش باید بگیم که خانم تو دفتر بنویسن.

بعد آماده شدیم برای رفتن...

🌸🌼🌸🌼🌸🌼

 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران