آموزش
واو آمَـد؛ کاف آمَـد با مِســـــواک
یادگیری نشانههای جدید با یک ابزار کارآمد!
خلاصه :
هرشب قبل از خواب، این نشانهها مرور میشوند!قبل از آنکه گزارش این هفته را بخوانید؛ بد نیست نگاهی به گزارشهای قبل داشته باشید که به تازگی منتشر میشوند:
و حالا در ادامه با شرحِ فعالیتهای این هفته، با ما همراه باشید:
گام اول : نشانههای جدید با مسواک آمدند!
یک کاربرگ با تعدادی شکل و نوشته، جلوی دانشآموز قرار گرفت؛ دو شکل دندان، یک مسواک، یک کرم و چند نوشته مثل «دندانِ تمیز» یا «مسواک»..
یک برگهی A5 هم در اختیار بچههاست تا یک طرف آن «دندان تمیز» با مسواک خودنمایی کند و روی دیگر آن یک «دندان زرد» را نشان دهد!
گام دوم: خبری از دندانِ ششِ پایین نیست؛ هر دندان یک نشانه!
به نظر شما علامت گذاریِ دندانها با هر نشانه کار درستی است؟! مثلا دندانپزشک به جای شمارهی دندان از نشانهی دندان استفاده کند؛ کاری که در کلاسِ دقت انجام شد. بچهها چرکولکها را از روی دندانها پاک کردند! و آخرِ کار هم با ماژیک پشتِ همان برگههای لمینت شده، تمرین نوشتن (دقت) کردند.
گام سوم: کارت بازی و شکست سلطان چرکولک!
شاید این بازی تکراری باشد اما هر سری، بچهها به جنگ سلطان جدیدی میروند. روالِ بازی هم به این شکل است که مربی یک نشانه را میگوید و از دانشآموزان طلبِ کارت میکند! ؛ کارتهایی که کلماتی با آن نشانه را دارند. اگر تعداد کارتهایِ درست از یک حدی بیشتر باشد، برای بچهها یک نماد (تانک، سرباز،...) نقاشی میشود و در غیر این صورت، این سلطانِ چرکولک است که صاحب نمادِ جدید است.
گام چهارم: اَدابازی کنید با کلمات خودتان!
چند عدد کارت کاغذیِ ناقابل در اختیار بچهها اَست. هرگروه به کمک کتاب، لوح نگاره، مغز! و.. چند کلمه روی کاغذ مینویسد که امکان اجرایِ اَدابازیِ آن باشد (پانتومیم واژهی بیگانه است، فارسی را با افتخار پاس داشتیم). یکی از بچهها نوشته بود: «ابرِ زرد»! نمیدانم محمد معتضدی و بهزاد قدیانلو که قهرمانان اَدابازی خندوانه بودند، میتوانند این ترکیب مبهم را اجرا کنند؟! آقاپسرهای ما که نتوانستند!
گام پنجم: نشانهگیری، پرتاب و چوب خط!
پنج کلمه روی تخته نوشتیم. هر کدامشان تعدادی چوب خط دارند؛ اگر توپ به کلمه بخورد، برای آن گروهِ خوشبخت به همان تعداد چوبخط میدهیم! هر مرحله بازی را سختتر کردیم، مثلا فاصلهی پرتاب را بیشتر میکردیم یا چوبخطها کمتر میشدند..
گام ششم: میِ کار و بخش کردن کلمات
کلمات را شقّه شقّه کردیم؛ یعنی واژهای مثل «میآید» را به سه کارتِ «می – آ – یَد» تقسیم کردیم. هر گروه باید کلمات مختلف را از این کارتها پیدا میکرد. چند راز در این کارتها بود که باید پیدا میشد؛ راز اول هجا یا بخش کردن واژگان فارسی بود و راز دوم فرقِ «میزان، میخ، میوه، ...» با «میآید، میشوید، ...» بود... آقاها با هر زحمتی بود، سعی کردند بچهها را در کشفِ این رازها راهنمایی کنند؛ مثلاً برای رازِ «بخش کردن» آدم آهنی شدند و یا برای رازِ «میِ کار» نمایش بیل زدن راه انداختند!
گام هفتم: واژگانی از جنس خلال دندان و خمیر
گام پایانی: من ...... میزنَم ؛ من .... را دوست دارم
بچهها در حیاط جمع شدند، کلمهی مسواک را دیدند، هر گروه در یک صف قرار گرفت و بازیِ ما شروع شد..
این اولین بار بود که کارگاه فارسی در حیاط برگزار میشد؛ هوا سرد بود اَما ارزش داشت. تختهی بلا استفادهی حیاط، اینجا به کار آمد. بچههای هر گروه باید کلمهی مسواک را مینوشتند و دوباره به صف برمیگشتند. مرحلهی بعد پرکردن جای خالی در جملهی «من .... را دوست دارَم» بود. اگر کلمهی دوست داشتنیِ گروه، نشانههای واو و کاف را داشتند، گروه چوب خط بیشتری میگرفت..
اهداف طرح درس:
- آشنایی با اهمیت مسواک زدن
- یادگیری نشانههای واو و کاف
- یادگیری «می کار» و بخش کردن کلمات
- تمرین نوشتن
اصول به کاررفتهی روش میزان:
- اصل یادگیری اکتشافی
- اصل کشف استعدادهای نهفته
- اصل شادابی و نشاط