خلاصه ی کتاب باب اسفنجی از کتاب خانه ی مدرسه
کتاب خوبی بود
خلاصه ی کتاب
باب اسفنجی در یک فروشگاه. همبرگر فروشی کار میکرد ودوستی بنام پاتریک دارد اوهروقت ازخانه ی خود بیرون میرفت پلاستیک زباله ی خود را در خیابان می انداخت ولی یکروز از خانه اش امد بیرون بوی بد زباله ها در خیابان هاپیچیده بود اوتصمیم گرفت یک دسگاه بازیافت درست کند ولی فایده ای نداشت اوبا کمک دوستانش یک کار خانه ی بازیافت ساخت
پایان
برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.