رویدادهای عمومی

سلام بر ابراهیمْ و حاتمی‌کیا

که به «وابستگی به انقلاب» افتخار کرد


خلاصه :

دل‌نوشته‌ای برای یک دیالوگ، که حکایت از یک تراژدی دارد!

فیلمِ «به وقت شام» او را ندیده‌ام اما «بادیگارد» را دوست داشتم و با «چ» مثل چمران‌ها را بیشتر شناختم. از سینما خیلی نمی‌دانم و فقط می‌خواهم درباره‌ی یک دیالوگِ ماندگار بنویسم:
«من فیلم‌ساز وابسته‌ام، فیلم‌ساز این نظامم»
 
در این روزگاری که "آدم باهوش‌ها" در ایران یکی از نمودهایِ هوشِ خود را دم نزدن از «ذهاب و ذهَب و مذهب» می انگارند و "شِبه روشنفکران" جلوهٔ وطن‌پرستی خود را در «سیاه‌نمایی» از معیشتِ ملت و «بیگانگی» با حاکمیت می‌پندارند؛  ناگهان یک سلبریتیِ وابسته در برابر خیلِ عظیمی از سلبریتی‌های غرب‌نمای مستقل! تمام قد می‌ایستد و می‌گوید: «فیلم‌ساز این نظامم»؛ این کلام جرئت «ابراهیمی» می‌خواهد.
 امیدواریم که حاتمی‌کیا در این راه کلافه نشود و مانند «ابراهیم» که از قضا دیروز سی‌وپنجمین سالگردِ گمنامی‌اش بود، بر سر عهدی که با خود بسته‌است؛ همچنان "ایستاده در غبار" بماند...
 
کلام حکیمانه‌ی آوینی:
فحش اگر بدهند، آزادی بیان است، جواب اگر بدهی بی فرهنگی...!
سوال اگر بکنند آزاد اندیشند، سوال اگر بکنی تفتیش عقاید است...!
تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب اگر بدهی دروغگویی...!
مسخره ات اگر بکنند انتقاد است، جواب اگر بدهی بی جنبه‌ای....!
اگر تهدیدت کنند دفاع کرده‌اند، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی...!
حزب اللهی بودن را با همه تراژدی‌هایش دوست دارم....

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران