روزی شاد در مدرسه

خلاصه :

روز حضور ما در مدرسه ، خانواده مافی، یک روز پر از خاطره های قشنگ و مهیج بود. روزی که من مادر مهبد چند تا دوست جدید پیدا کردم. حالا دوستای پسرم وقتی منو می بینن بهم لبخند می زنند و بلند سلام می کنند.

ما خانواده مافی از دوهفته پیش وقت گرفتیم که دوشنبه در مدرسه حضور داشته باشیم تا اینکه آقای غلامی زحمت کشیدند و تماس گرفتند دوشنبه به علت حضور در مراسم تشیع پیکر سردار سلیمانی امکان حضورتون در مدرسه نیست و قرار شد ۴ شنبه بریم. از چند روز قبل درباره بازی و سرگرمی برای بچه ها کلی فکر کردیم و درنهایت به بازی پانتومیم رسیدیم. مهبد شب قبل کلمات رو روی کاغذها نوشت و در کیفش گذاشت.روز ۴ شنبه زود رفتیم مدرسه. هر کلاسی رو یک مدت حضور داشتیم و شاهد تلاش زیاد بچه ها همراه معلم هاشون بودیم. جاداره همین جا از همه معلمهای دلسوز و مهربان پسرم تشکر کنم.زنگ آخر که زنگ دانش و ورزش بود بچه ها در گروهای ۱۶ نفره به کلاس اومدند.به دو گروه ۸ نفره تقسیم شدند، جالب بود وقتی از بچه ها خواستیم برای گروهشون اسم انتخاب کنند ،اکثرا اسم شهید قاسم سلیمانی رو انتخاب می کردند. بازی شروع شد بچه ها به ترتیب کاغذها رو بر می داشتند و برای گروهشون اجرا می کردند هرچقدر زودتر حدس می زدند امتیاز بالاتری می گرفتند. امتیازها از ۳ تا ۱ بود و اگر گروهی نمی تونست حدس بزنه صفر نمی گرفت به جاش یک خورشید یا ستاره می گرفت. خلاصه بچه ها کلی بالا و پایین پریدند ، از جواب ندادن افسوس خوردند اما در کل همه با هم لذت بردیم. عکسی رو هم که ضمیمه کردم از امتیازها و شادی بچه هاست. خدایا شکرت برای روز خوبی که بهمون عطا کردی.