محتوای درسی

اموزش درباره استعاره

استعاره

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خلاصه :

استعاره نوعی آرایه‌ی ادبی برای به‌کار بردن لفظ یا عبارتی به‌.......................................

استعاره

استعاره نوعی آرایه‌ی ادبی برای به‌کار بردن لفظ یا عبارتی به‌جای عبارت دیگر براساس شباهت بین این دو است. استعاره که اهمیت بسیاری در شعر و ادب جهان دارد ‌به‌طوری که شعر را کلامی مبتنی بر استعاره و اوصاف دانسته‌ است، اولین بار به‌وسیله‌ی ارسطو به عنوان گونه‌ای از تشبیه تشریح شد، به‌واقع می‌توان گفت استعاره همان تشبیه است که مشبه یا مشبهٌ‌به آن حذف شده باشد. برای مثال، «گریه‌ی ابر بهاری» یک استعاره است که زیرساخت آن چنین جمله‌ای است: ابر بهار مانند انسان می‌گرید؛ از این زیرساخت مشبهٌ‌به حذف شده و تنها مشبه و ویژگی پایه‌ی محذوف باقی مانده‌ است.

موضوع استعاره در زبان، در طول قرنهای متمادی موردتوجه دانشمندان علوم مختلفی چون ادبیات، فلسفه و زبان‌شناسی بوده است. دیدگاه سنتی که اکثر مطالعات پیشینیان را تحت‌الشعاع قرار داده بود، استعاره را چیزی بالاتر از یک آرایه ادبی محض قلمداد نمی‌کرد. اما مطالعات زبانشناسان شناختی طی سه دهه اخیر، ماهیت جدیدی برای استعاره تعریف کرده است. بر اساس برداشتهای جدید شناختی، استعاره دیگر فقط یک ارایه ادبی یا تنها یکی از صور کلام نیست بلکه فرایندی فعال در نظام شناختی بشر محسوب می‌شود. استعاره‌‌‌های مفهومی نقش اساسی در درک زبانمند از مفاهیم بر عهده دارند. استعاره مفهومی در حقیقت الگوبرداری بین مفهومی می‌باشد. تحقیق حاضر سعی دارد ماهیت استعاره و نقش شناختی آن را در زبان فارسی مورد بررسی قرار دهد. در این راستا فرضیه‌‌ای طرح گردیده که براساس آن استعاره و مفاهیم استعاری، در زبان فارسی، نقش اساسی در شکل‌دهی نظام شناختی زبانمندان دارند. علاوه بر ارزیابی این فرضیه، تحقیق در پی یافتن چگونگی و فرایند رابطه بین استعاره و شناخت در زبان فارسی خواهد بود. این که آیا این رابطه نظام مند است و مبانی جهانی یا همگانی، و فرهنگی و اجتمایی، هر یک تا چه حد در شکل گیری استعاره‌‌‌های مفهومی در زبان فارسی نقش دارند، دو مساله دیگر پیش روی این تحقیق می‌گذارد. در این راستا گردآوری داده‌ها از زبان روزمره ملفوظ و مکتوب فارسی معاصر آغاز شد. به دلیل گستردگی عبارات استعاری در زبان روزمره دامنه گردآوری به چهار مفهوم خشم، دل، عقاید و زمان محدود گردید و کار تجزیه و تحلیل داده‌ها براساس معیارهای شناختی و به ویژه چارچوب لیکاف و جانسون (۱۹۸۰) و مطالعات تکمیلی سایر زبانشناسان آغاز گردید.

نتایج و یافته‌های این تجزیه و تحلیل در راستای اثبات فرضیه تحقیق بود و به عبارتی مشخص شد، استعاره‌های مفهومی به طور فعال در شکل‌دهی شناخت ‌‌‌فارسی‌زبانان نقش دارند. و از طریق این استعاره است که فارسی‌زبانان مفاهیمی انتزاعی چون چهار مفهوم مورد بررسی تحقیق را به کمک مفاهیمی ملموس تر و عینی تر می‌فهمند. از طرفی نظام‌مند بودن رابطه استعاره و شناخت به اثبات رسید. همچنین بررسی استعاره‌‌‌های مفهومی فارسی نشان داد که بخشی از استعاره‌ها در تطابق با مبانی همگانی و مشابه زبانهایی مثل انگلیسی شکل می‌گیرند، و بخش دیگری از انها تحت تاثیرمبانی فرهنگی، اجتماعی به وجود می‌ایند. به عبارتی ماهیت الگوبرداری‌‌‌های استعاری و حتی ترجیح کاربرد یک استعاره مفهومی بر دیگری در زبان فارسی، تحت تاثیر باورهای فرهنگی، اجتمایی زبانمندان، در کنار مبانی جهانی استعاره‌‌‌ها می‌باشد.

بسیاری، براساس گفته‌ی ارسطو، استعاره را همان تشبیه می‌دانستند که ادات آن حذف شده باشد، و این تعریف را ادیبان غربی هم مورد استفاده قرار داده‌اند، و نویسندگان دوره‌ی اسلامی، با تقسیم تشبیه به تشبیه تام و محذوف، استعاره را همان تشبیه محذوف دانسته‌اند که فقط مشبهٌ‌به در آن ذکر می‌شود. بعضی دیگر از عالمانِ علوم بلاغت، بر این اساس که دلالت استعاره‌ی عقلی است، آن را از انواع مجاز به‌حساب آورده‌اند.

قدیمی‌ترین تعریف استعاره به مفهوم رایج را جاحظ بیان کرده‌ است، که در کتاب البیان و التبیین آورده‌ است که:

استعاره نامیدن چیزی است به نامی جز نام اصلی‌اش، هنگامی که جای آن چیز را گرفته باشد.

سکاکی استعاره را مجازی می‌داند که مناسبت و پیوستگی میان معنای اصلی و غیراصلی در آن از جهت مشابهت است. لذا استعاره نوعی مجاز لغوی بر مبنای تشبیه است که در آن یکی از دو طرف تشبیه (مشبه با مشبهٌ‌به)‌‌‌، ادات تشبیه و وجه شبه حذف شده‌ است. برای مثال، وقتی می‌گوییم «دریایی را دیدم که سخنرانی می‌کرد»، در اینجا واژه‌ی دریا در معنای اصلی خود به‌کار نرفته‌ است. در اینجا علاقه‌ی مشابهت، گستردگی دانش سخنران و پهناوری دری است و قرینه نیز واژه‌ی «سخنرانی‌کردن» است.

 

 

مثال : مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد .

توضیح : « مرگ » را به « گرگی » تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نیاورد و « چنگال » که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است .

نکته۲ : گاهی لوازم یا ویژگی « مشبه به » در جمله به « مشبه » اضافه مـی شود که در ایـن صـورت « اضافه ی استعاری » است .

مثال ۱ : سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد

توضیح : « روح » را به بدنی تشبیه کرده که « رگ » داشته باشد و « رگ » را که یکی از ویژگی های « مشبه به »است به « روح » اضافه کرده است .

مثال ۲ : مردی صفای صحبت آیینه دیده از روزن شب شوکت دیرینه دیده

۳ سال پیش
سلام.قبوله

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران