آموزش
آیا شغل معلمی منقرض میشود؟
خلاصه :
در بین ۱۰ شغلی که به عنوان مشاغلی که در چندین سال آینده از بیم می روند، شغل معلمی و آموزش به چشم می خورد. شما در این نوشته با نقش معلمها در دوران جدید چه خواهد بود؟ آشنا خواهید شدشما در این نوشته قسمتی از مقاله ای با عنوان" آیا شغل معلمی منقرض میشود؟" را می خوانید که توسط آقای دکتر محمد رضا شعبانعلی نگارش شده است.
نقش معلمها در دوران جدید چه خواهد بود؟
این سوالی است که من پاسخ مشخصی برای آن ندارم.
اجازه بدهید بهتر و دقیقتر بگویم: پاسخ قابل دفاعی برای آن ندارم. چون در ذهنم پاسخ و پاسخهایی هست؛ اما نمیدانم که چقدر به آنچه خواهد آمد نزدیک هستند و آنقدر هم که باید و شاید، برای دفاع از حرفهایم مجهز نیستم (نه به دانش مجهز هستم و نه به حوصله).
اما قضاوت من چنین است:
اگر جامعه را از نظر فکری به ده بخش (یا دهک) تقسیم کنیم، بخش عمدهی جامعه که در دهکهای میانی قرار میگیرند دیگر خود را آنچنان نیازمند معلم به معنای سنتی نمیدانند و نمیبینند.
اگر هم امروز چنین نیازی را حس میکنند، بعید است ده سال یا بیست سال بعد، چنین نیازی را حتی بتوانند تصور کنند. حس کردن که پیشکش.
تکنولوژی دقیقاً این نیاز را پاسخ میدهد. آموزش دیجیتال، فرایندهای اتوماتیک، محتواهای هوشمند و سفارشی، بهتر از هر انسان دیگری مسئولیت تامین نیازهای این قشر را بر عهده خواهند گرفت.
امروز هم اگر چشم بینایی داشته باشیم میتوانیم ببینیم که آموزش مبتنی بر تکنولوژی به تدریج جایگاه آموزش مبتنی بر روشهای سنتی را میگیرد و بدون خون و خونریزی، جهان جدیدی را میسازد و بنا میکند و قلمرو را بر عاشقان گذشتگان و درگذشتگان تنگ و تنگتر میکند.
قاعدتاً اگر معلمانی بودهاند که این نیازها را پاسخ میدادهاند، یا باید به سمت پلتفرمها حرکت کنند (به عنوان عضو یا موسس یا توسعه دهنده یا هر چیز دیگر) و یا اینکه به تدریج از جغرافیای آموزش حذف شوند.
اما به نظر نمیرسد که بالاترین دهک فکری جامعه، در کوتاه مدت و میانمدت (منظورم چند دههی آینده است) بتوانند یادگیری خود را به پلتفرمها محدود کنند. الگوریتمها هنوز از عهدهی رفع تشنگی آنها برنمیآیند. اگر چه آنها هم احتمالاً حرفهای ترین استفادهکنندگان و کاربران پلتفرمها خواهند بود، اما احتمالاً در کنار آن به دنبال کسانی میگردند که بتوانند دست آنها را بگیرند و در مسیر رشد و یادگیری همراهشان باشند. شاید اصطلاح Mentor در اینجا تعبیر مناسبی باشد.
دهکهای ضعیف فکری جامعه غرق تقلیدند و دهکهای میانی مغرور به تردید. مغزی قدرتمند و نگرشی عمیق و توسعه یافته لازم است تا بتواند ماشین فکر و اندیشه را به شکل هیبرید به پیش براند. تشخیص بدهد که کجا تقلید، مسیر را سریعتر و کوتاهتر میکند و کجا تردید، دنیاهای جدید را به رویش میگشاید.
پایینترین دهک فکری جامعه هم، بینیاز از معلم نخواهند بود. چون آنقدر رشد نکردهاند که آموزشهای الگوریتمیک بتوانند مشکل آنها را حل کنند.
در کل احساس میکنم، کسی که به دهکهای پایین فکری فکر میکند، میتواند به شغل معلمی ادامه دهد. دستاوردش این است که مسیر رشد را برای کسانی هموار میکند که اگر به خودشان بود، پلههای رشد را در فضای جدید طی نمیکردند.
آنها که به دهکهای میانی فکر میکنند، باید به سراغ پلتفرمها بروند و قواعد دنیای جدید را بیشتر و بهتر بیاموزند.
آنها هم که به بالاترین دهکهای فکری میاندیشند، باید راه و رسم راهنما بودن را بیاموزند. اما نباید فراموش کنند که این شغل و سمت، بر خلاف گذشته در دنیای امروز برایشان نام یا نانی به همراه نخواهد داشت. دردسرها و چالشها و مشکلات و موانع و ناسپاسیها، بیش از دو دستهی دیگر اینها را تهدید میکند.
دهک پایین نان میآورد و دهکهای میانی نام. دهک بالایی معمولاً نام و نانی را که دو دستهی دیگر آوردهاند، با خود میشوید و میبرد.