دلنوشت
۶
غار جادو
ماجراجویی بزرگ- قسمت دوم-غار جادو
قسمت دوم
خلاصه :
نیروی کمکی از راه رسید و ....نیروی کمکی که از راه رسید دید که دشمنان در کویر کمین کرده اند.اما دشمنان زیاد بودند .نیروی کمکی وشهر هوایی برای فرار از دست دشمن فرود آمدند وبه غاری رسیدند ودرون غار رفتند.تاآن ها داخل غار رفتند سنگ ها راه ورودی را بستند. همه ترسیدند. آن ها رفتند ورفتند تا به آخر غار رسیدند آخر غار یک هیولا بود . یک سرباز پایش روی یک دکمه رفت و یک هیولای بزرگ تر ظاهر شد اما هیولا به جنگ هیولای دیگر رفت . هیولای اول آتش پرتاب می کرد ولی هیولای دوم با یخ او را له کرد.وسربازان باکمک هیو لای دوم ازغار بیرون رفتند.
Mr.Scientist
۳ سال پیش
سهیل غلامی شیروان
۳ سال پیش
علیرضا فروزنده دهکردی
۳ سال پیش
Amir Hossein Taherian Mobarakeh
۳ سال پیش
علی کوهی اصفهانی
۳ سال پیش
مجتبی
۳ سال پیش