🌺یک روز در پیش دبستانی🌺

خلاصه :

🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌸

امروز بعد از خوردن صبحانه و خوندن سوره و شعرمون نوبت حضور و غیاب بود.

امروز خانم گفتن که چشممون رو تیز کنیم چون قراره برای حضور و غیاب لباساشون رو بگن.
اون کیه که روی لباسش کلی پرنده آورده تو کلاس؟
اون کیه که جورابش نصفیش صورتیه نصفیش سفید؟
.......
بعد ما باید می‌پریدیم و اسممون رو می‌گفتیم.
بعد دوتا قطار شدیم که بریم کلاس بازی و کلاس گفتگو.
کلاس گفتگو : سینما میزان
همه رو صندلی ها نشستیم ، چراغا خاموش شد ، خانم پرسیدن که تاحالا سینما رفتیم یا نه؟
بعضیا رفته بودن و بعضیا نه ، خانم گفتن که توی سینما همه رو صندلی میشینن و صحبت نمیکنن که همه فیلم رو ببینن.
وقتی چراغا روشن شد جیک جیکو و قارقارو اومدن. اونا هم مثل ما پیش دبستانی بودن ولی تو پیش دبستان جنگل.
داشتن کاربرگ انجام میدادن که به مشکل برخوردن و ما بهشون کمک کردیم.
به قارقارو یاد دادیم که وقتی از چیزی ناراحت میشه باید بگه ، آخه اگه نگه که بقیه متوجه نمیشن ، مثل جیک جیکو که اصلا متوجه نشد ناراحته یا از چی ناراحته.
و یاد دادیم که وقتی از دوستش مداد یا پاک کن میخواد یکم منتظر بمونه تا کار دوستش تموم بشه و یهو از دستش نکشه چون ممکنه دست دوستش درد بگیره ،مثل بال قارقارو.
آخرش هم دوتاشون اومدن که ما یکی یکی نازشون کنیم.

کلاس بازی :
به قاشق توپهای کوچولو(پینگ پونگ) رو جابجا کردیم.
از بین صندلی ها مارپیچ برگشتیم .......

بعد جابجا شدیم.
بعد از خوردن خوراکی نوبت کلاس هنر و مهارت بود که انتخاب کنیم اول میخوایم کدوم رو انجام بدیم.
میز زرد: هنر
قرار بود مثل دیروز که توپ کاغذی درست کردیم ، امروز کلی توپ خمیری درست کنیم تا یه استخر توپ کوچولو درست بشه.
بعد از استخر توپمون یکم وقت داشتیم که هرچیزی دوست داریم درست کنیم.

میز صورتی سبز: مهارت
کاربرگ " ابر بارانی " رو انجام دادیم.
اول همه ی بارون هارو با مداد پررنگ کردیم ، بعد با قیچی از روی خط قیچی کردیم که بارون ها از هم جدا بشه.
بعد هم روی ابرمون پنبه چسبوندیم که مثل ابر آسمون بشه.

بعد از جمع کردن خمیرها و خرده کاغذ ها جابجا شدیم.

وقتی داشتیم آماده می‌شدیم خانم گفتن که چون امروز هم قرار میزهامون رو یادمون بود ، میز بازی کنیم.
بعد از وسایلمون رو برداشتیم و آماده شدیم برای رفتن...

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺