آموزش

انواع

"ی"


خلاصه :

«ی» وحدت: (یکی بودن را می­رساند و در واقع صفت شمارشی یک است) پارچه متری ۱۰۰۰ ریال

اقسام «ی»

  1. «ی» وحدت: (یکی بودن را می­رساند و در واقع صفت شمارشی یک است) پارچه متری 1000 ریال
  2. «ی» نکره (ناشناس بودن را می­رساند): مردی از میان مردم پیش آمد.
  3. «ی»مصدری (با افزوده شدن به اسم یاصفت واژه­ی مشتق با مفهوم مصدر می­سازد): پادشاهی،‌خوبی
  4. «ی» شناسه (ضمیر دوم شخص مفرد): تو آمدی، تو می­روی
  5. «ی» نسبت (با افزوده شدن به اسم،‌صفت نسبی می­سازد): رنگ آسمانی،‌آداب و رسوم قدیمی
  6. «ی» رابطه (فعل ربطی در جملاتی که فعل گذرا به مسند دارد و نهاد آن­ها دوم شخص مفرد است): تو باهوشی
  7. «ی» فاعلی (صفت فاعلی می­سازد): مرد چنگی (چنگ­نواز
  8. «ی» مفعولی (صفت مفعولی می­سازد) تیر پرتابی (پرتاب شده)
  9. «ی» زاید (به دلیل وجود صفت شمارشی یک یا یکی، زاید به نظر می­رسد) یکی تازیی برنشسته سیاه
  10. «ی» شرط و جواب شرط (در جملاتی که با حرف شرط اگر همراه است) اگر غم اندک بودی، چه بودی؟!
  11. «ی» لیاقت (با افزوده شدن به مصدر ساخته می­شود) لباس پوشیدنی
  12. «ی» بَدَل از کسره (اگر کلمه­ای به مصوت­های «ا، و، ه (-ِ)» ختم شود و مضاف یا موصوف شوند؛ به جای نقش­نمای اضافه _-ِ)،‌از «ی» استفاده می­شود که آن را «ی میانجی» هم می­گویند: خدای من، موی سفید، خانه­ی ما
  13. «ی» استمرار (در قرون گذشته در افعال ماضی استمراری به جای «می» یا «همی» در انتهای فعل آورده می­شد): گفتندی (می­گفتند)، او آمدی (او می­آمد)
  14. «ی» تحقیر یا تصغیر در کنار «ی» تعظیم:

دل من نه مرد آن است که با غمش برآید/ مگسی کجا تواند که بر افکند عُقابی

 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران