رویدادهای عمومی
خاطرات نوروز
خلاصه :
سلام بچه ها لطفا کلیک کنیدسلام من درروز سیزده بدر با دوپسر عمه ام وبا دختر عمه و نوه ی عمه ام به پارک رفتیم خانواده ی من وعمه ام
داشتیم کباب می زنیم البته مرد ها کباب را برای خوردن آماده می کردند وزن ها گوشت هارابه سیخ میزدندوقتی که کباب
آماده شد پسر عمه ام گفت :یکم کباب به همسایه ها هم بدهیم تا دلشان هوسنکند ما به آن ها کباب می دهیم و
آن ها در اضای کباب به ما کاک دادند