رویدادهای مدرسه

خواب های رنگی +فیلم


خلاصه :

یک روز بعد از ناهار خوشمزه حسابی سنگین شده بودیم. لحظه ای چشمانمان را بستیم و رویاهایمان را در خواب نقاشی کردیم.

یکی بود یکی نبود . غیر از خدا کسی نبود. 

یه باغی بود پر از گل و درخت و بلبل. وارد باغ شدیم. چشممون به یه درخت بزرگ و تنومند رسید که کلی از سیب های خوشمزه داشت. جلو می ریم. جلوتر جلوتر  تا اینکه یکدفعه صدای عجیبی میاد. صدا از اون درخت میاد . وای خدای من ریشه های درخت دارن از زمین کنده میشن.داره چه اتفاقی می افتد 

درخت ریشه هایش را از زمین می کَنَد و با صدای عجیبی سمت ما میاد.

بچه صداش رومیشنوید؟؟؟

بوم بوم بوم بوم ....

بوم بوم بوم بوم....

(بچه تکرار میکنند)

.

.

.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران