رویدادهای مدرسه
۲
خواب های رنگی +فیلم
خلاصه :
یک روز بعد از ناهار خوشمزه حسابی سنگین شده بودیم. لحظه ای چشمانمان را بستیم و رویاهایمان را در خواب نقاشی کردیم.یکی بود یکی نبود . غیر از خدا کسی نبود.
یه باغی بود پر از گل و درخت و بلبل. وارد باغ شدیم. چشممون به یه درخت بزرگ و تنومند رسید که کلی از سیب های خوشمزه داشت. جلو می ریم. جلوتر جلوتر تا اینکه یکدفعه صدای عجیبی میاد. صدا از اون درخت میاد . وای خدای من ریشه های درخت دارن از زمین کنده میشن.داره چه اتفاقی می افتد
درخت ریشه هایش را از زمین می کَنَد و با صدای عجیبی سمت ما میاد.
بچه صداش رومیشنوید؟؟؟
بوم بوم بوم بوم ....
بوم بوم بوم بوم....
(بچه تکرار میکنند)
.
.
.