رویدادهای مدرسه

عاشقانه ای برای اربعین


خلاصه :

تازه می فهمم کربلا نرفتن یک درد دارد و  رفتنش هزار درد...

اینجا و در یکی از مقدس ترین ارض‌های خدا تصاویر نابی در ثبت شدند که سال‌ها نظیرشان را حتی در خواب هم نمی‌توان دید. چهره آن دخترک خردسال که به زوار دستمال کاغذی تعارف می‌کرد را هیچگاه از یاد نخواهم برد و آن حالتی که دستانش را حایل بین آفتاب و چشم قرار داده بود تا بهتر خدمت کند، در سراسر مسیر جلوی چشمم قرار دارد.

کودکی که می‌خواست پاهای خسته زائران را با آب ولرم بشوید، سالمندی که نای ایستادن نداشت اما عصایش را حائل بین کمر و زمین کرده بود، با اینکه خود نیاز به تیمار داشت در حال غباروبی از چهره زائران بود، اینجا به اندازه تمام تاریخ کلمه برای نوشتن هست اما کلام عاجز از وصف این همه شور مانده است.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران