رویدادهای مدرسه

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید


خلاصه :

" خانم از شما خیلی ممنونیم."

در هیاهوی گذر زمان که گویی خیلی از ارزش ها ، دیگر به چشممان نمی آید گاهی در میان فرشته های کوچک چنان  در ارزش ها غوطه ور می شویم که دلمان هوای کودکی می کند.

امروز  از پشت شیشه های اتاقم و زیر باران رحمت الهی  دخترکانم به اتاقم نگاه می کردند و من چند بار با اشاره ی سر تعارفشان کردم برای داخل آمدن ... اما آن ها رفتند و چند لحظه ی بعد خانم شمشیری  از پای تلفن فرمودند : اجازه می دید دخترای کلاس دومی بیان اتاق شما؟!

گفتم : " بله  خواهش می کنم ". پس از چند لحظه 5 نفر از بچه های  کلاس دوم  وارد اتاقم شدند و با خنده های زیر لب و بیان جمله ای که گویا از قبل  هماهنگ کرده بودند گفتند :

" خانم از شما خیلی ممنونیم." با تعجب پرسیدم :"برای چه موضوعی ؟! " گفتند :" برای اینکه می خواهید ما رو سینما ببرید!"

کمی مکث کردم.شاید این روزها  خودم  حواسم نیست که خیلی چیزها دور و بر من نعمت اند.

این تشکر کلی حالم رو خوب کرد . با لبخند گفتم : " بچه ها خدا رو شکر می کنم و خوش حالم که شما تشکر کردن بلدید ."

با لبخند کودکانه ای از من جدا شدند و برایم یاد آوری کردند که هنوز هم همان زیبایی های روزگار دیرین را در میان کودکان می توان یافت .

از دختر های خوبم خانم ها : نرگس توحید پور، سارا توحید پور ، عطرا احیایی ، فاطمه سادات سید عاشور و حنانه دلنواز سپاس گزارم.

 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران