آموزش

دو بال رسیدن به شناخت...!(تلفیق دروس علوم و هدیه های آسمانی)


خلاصه :

مدرسه دخترانه میزان

در کلاس علوم، با وسیله ای به نام میکروسکوپ آشنا شدیم، و راجع به این دستگاه گفت و گو نمودیم و اطلاعاتی کسب کردیم. 🔬

یک روز در کلاس، این وسیله را آوردیم و قرار شد با آن کار کنیم. هر کدام از دخترانمان اطلاعاتی از نحوا کار با این دستگاه را گفتند.
اما به طور دقیق و درست نمی دانستیم که چطور از این دستگاه استفاده کنیم.

قرار شد فکر کنیم که چطور می توان از یک دستگاه به درستی استفاده کرد؟

هر یک از دخترانمان نظراتی را گفتند، مثل اینکه از بزرگترها یا از یک معلّم کمک بگیریم.
چندنفری هم اشاره به دفترچه راهنما کردند، این که از طریق آن، کار با دفترچه را یاد بگیریم. 📕
پس قرار شد برای جلسه آینده دفترچه راهنمای وسایل مختلف را بیاوریم.
در جلسه بعدی با هم دفترچه ها را مشاهده کردیم.
همچنین دفترچه راهنمای میکروسکوپ را دیدیم.
دفترچه کلا به زبان انگلیسی بود و ما نتوانستیم اطلاعاتی کسب کنیم. 🔠
در دفترچه های دخترانمان، هم علائمی بود که متوجه آن نشدیم.
باز این جا این مسئله مطرح شد که چطور کار با میکروسکوپ را یاد بگیریم؟ و متوجه قسمت های مختلف آن بشویم؟

این جا بود که چند نفری از دختزانمان گفتند با شرکتش تماس بگیریم یا از سازنده آن کمک بگیریم. اما این افراد هم در دسترس ما نبودند‌.
پس با هم فکری یکدیگر به این نتیجه رسیدیم که یک متخصص علوم آزمایشگاهی دعوت کنیم تا توضیحات لازم را بدهند.
در جلسه آینده، خانم شهبازی فیلم هایی را با توضیحات کامل خود برای ما ارسال کردند و ما در کلاس مشاهده نمودیم.
در جلسه بعدی، در کلاس هدیه ها معلم شروع به صحبت درباره میکروسکوپ کرد.
دانش‌آموزان پرسیدند:  «خانم داستان میکروسکوپ چه ارتباطی به کلاس هدیه ها دارد؟»

معلم گفت: «صبر کنید، متوجه خواهید شد.»

سپس، روی تخته دو بال کشید و گفت: «شما برای شناخت میکروسکوپ از دفترچه راهنمای آن استفاده کردید، اما آیا توانستید چگونگی کار با آن را به طور کامل کشف کنید؟»

همه پاسخ دادند: «خیر!»

معلم گفت: «شما با یک بال نتوانستید به هدف برسید. بال دوم چه بود؟ از چه کسی کمک گرفتید؟»

دختران گفتند: «از فرد آگاه به میکروسکوپ.»

پس، معلم در بال دوم نوشت: «فرد متخصص.»
 
معلم ادامه داد: «ما برای فهم دین و اینکه چگونه دین دار بشویم نیز نیاز به دو بال داریم. دفترچه راهنمایِ ما چیست؟!»

دختران پاسخ دادند: «قرآن !»
معلم گفت: «اما آیا ما می توانیم همه آیات قرآن را بفهمیم؟»

سپس، مثالی از بعضی آیات قرآن زدند.
نتیجه مشخص شد که ما نه تنها با یک بال به فهم دین و دستورات دین نمی‌رسیم، بلکه برای شناخت درست قرآن هم به یک راهنما احتیاج داریم.
 معلم گفت: «خوب بال دوم ما اینجا چیست؟؟»
 خود بچه ها گفتند: «پیامبران».

عده‌ای هم به امامان اشاره کردند.

معلم به آنها یادآوری کرد: «آیا ما به آن ها دسترسی داریم؟» همه گفتند: «خیر!!»
معلم ادامه داد: «پس حالا که دسترسی به پیامبر و امام نداریم، از افرادی کمک می گیریم که درس دین را تا آخرین مقاطع آن خواندند و نسبت دستورات دین تخصص لازم را دارند.
ما به این افراد مرجع تقلید می گوییم.»
اینجا بود که لزوم داشتن یک انسان متخصص نسبت به دین درک شد و معلم توضیحات تکمیلی را راجع به اینکه مرجع تقلید کیست به بچه ها ارائه داد.

ما در طی این جلسات، متوجه این موضوع مهم شدیم که اگر در مورد موضوعی سؤالی داشتیم و به دنبال پاسخ آن بودیم، حتما می بایست به یک فردا دانا به آن موضوع و متخصص رجوع کنیم و سؤالات خود را از او بپرسیم.
و این مسئله در موضوعات شرعی و دینی هم کاملا صدق می کند و لزوم انتخاب مرجع تقلید را تأکید می کند.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران