معرفی

سلسله سلجوقیان


خلاصه :

سلام. می خواهم در مورد سلسله سلجوقیان مطلب بگذارم. این سلسله یکی از بزرگترین سلسله های ایران از لحاظ گسترش بود ...

 طایفه‌ای از ترکان غز که با شکست دادن غزنویان و آل بویه، حدود دو سده (سده پنجم و ششم قمری) بر ماوراء النهر، خراسان بزرگ، ایران و عراق و بخش‌هایی از ترکیه حکومت کردند. سلجوقیان حنفی مذهب بودند و از خلیفه عباسی در برابر قدرت‌های شیعه مانند فاطمیان و آل بویه حمایت می‌کردند و خود را احیاگران مذهب اهل سنت می‌شناساندند. در سال‌های نخست حکومت سلجوقیان، شیعیان که در زمان آل‌بویه قدرت اجتماعی زیادی به دست آورده بودند، محدود شدند و زیر فشار بودند؛ اما از زمان سلطان ملکشاه سلجوقی، سلاطین سلجوقی مدارای مذهبی بیشتری نشان دادند و شیعیان نیز به سرعت قدرت اجتماعی و حتی سیاسی خود را بازیافتند و به مناصب بالا در حکومت سلجوقیان دست یافتند. در عصر سلجوقیان، شیعیان در شهرهای مختلف قلمرو آن پراکنده بودند و مدارس علمی فعال و پر رونقی داشتند. از ویژگی‌های اجتماعی عصر سلجوقی نزاع‌های مذهبی بین شیعیان و سنیان در برخی شهرها از جمله بغداد و نیشابور است که گاه به جنگ‌های دامنه‌دار در شهرها و محلات تبدیل می‌شد.

تاریخ سیاسی سلجوقیان
سلجوقیان تیره‌ای از ترکان غز مسلمان بودند که در زمان قدرت سامانیان در سواحل شرقی دریای خزر و سرزمین‌های اطراف دریاچه آرال سکونت داشتند. نام سلجوقیان از نام یکی از رئیسان آنان گرفته شده که در عهد سامانیان می‌زیست. نوادگان همین سلجوق بودند که ورود به مرزهای پادشاهی سامانیان و سپس غزنویان را آغاز کردند و در جنگ دندانقان (۴۳۱ق) سپاهیان سلطان غزنوی را شکست دادند و ورود به سرزمین‌های داخلی ایران را آغاز کردند. رهبری اتحادیه سلجوقیان را طغرل بن میکائیل برعهده داشت که در سال ۴۲۹ بر جانشین سلطان مسعود غزنوی پیروز شد و سلطنت سلجوقیان را بنیان گذارد. سلجوقیان به تصرف سرزمین‌های داخلی و غربی ایران ادامه دادند و با شکست باقی‌مانده آل بویه در ایران مرکزی و غربی و عراق در سال ۴۴۷ طغرل وارد بغداد مرکز خلافت عباسی شد.

دوران سلطنت دو جانشین طغرل یعنی آلب ارسلان و ملکشاه دوران اوج قدرت سلجوقیان و پیشرفت اقتصادی و آبادانی قلمروی آنان بود. قلمرو سلجوقیان در زمان آلب ارسلان دومین سلطان سلجوقی در شرق تا رود سیحون و در غرب تا دریا مدیترانه گسترش یافت. آلب ارسلان در سال ۴۶۳ در نبرد ملازگرد امپراتور روم شرقی را شکست داد و اسیر کرد.

با اینکه تقریباً درگیری بر سر جانشینی سلطان درگذشته بین سلجوقیان خیلی زود آغاز شد، وحدت سلطنت بر متصرفات سلجوقیان تا زمان مرگ سلطان ابو شجاع محمد (۵۱۱ق.) ادامه یافت؛ اما بعد از مرگ سلطان محمد قلمروی سلجوقیان در عمل به دو پاره تقسیم شد. سلطان سنجر که از زمان سلطان محمد بر خراسان حکومت داشت و قدرت فراوانی به دست آورده بود، بعد از مرگ سلطان محمد خود را جانشین او دانست؛ اما در شرق ایران فرزند سلطان محمد، یعنی محمود ادعای جانشینی داشت. از این پس حکومت بر مناطق شرقی ایران از ری تا ماورالنهر در دست سنجر و جانشینان او و حکومت در شرق ایران و عراق در دست فرزندان سلطان محمد باقی ماند که به آنان سلاجقه عراق گفته می‌شود.

از سوی دیگر از دوران وفات سلطان محمد برکیارق برخی از امرای سلاجقه در نواحی مختلف کم‌کم قدرت مستقلی برای خود به دست آوردند و حکومت‌های محلی در دل قلمرو سلجوقیان به وجود آمد. از جمله سلاجقه کرمان که از سال ۴۳۳ ق. به استقلال در کرمان حکومت کردند. قدرت محلی اتابکان نیز به تجزیه امپراتوری سلجوقی سرعت بخشید همانند: حکومت اتابکان دمشق (۴۹۷-۵۴۹)، اتابکان موصل(۴۶۸-۵۲۱)، اتابکان آذربایجان(۵۴۱-۶۲۶) و اتابکان فارس(۵۴۳-۶۸۴). در خوارزم نیز شاخه مستقلی از امرا به نام خوارزمشاهان (۴۹۰-۶۲۸) بر سر کار آمدند که بعداً حکومت سلجوقیان را از شرق ایران برچیدند.

آغاز قدرت سلجوقیان و سختگیری بر شیعیان
سلجوقیان حنفی مذهب بودند و با شعار احیای قدرت اهل سنت به بغداد وارد شدند. در زمانی که خلفای شیعه مذهب فاطمی به شدت بر خلافت عباسی فشار می‌آوردند، سلجوقیان بخشی از مشروعیت سیاسی خود را از شعار احیای خلافت عباسی و سلطه اهل سنت به دست آوردند. در آستانه ورود سلاجقه به عراق، ارسلان بساسیری با حمایت خلیفه فاطمی در بغداد قدرت یافت و مدتی در بغداد به نام فاطمیان شیعه، خطبه خواند و یکی از بهانه‌های طغرل برای ورود به بغداد نیز مبارزه و شکست بساسیری (۴۵۱ق) بود.

با قدرت یافتن سلجوقیان در عراق سختگیری‌هایی با شیعیان بخصوص در عراق و بغداد صورت گرفت. حاکم شدن سلاطین سنی مذهب، سنیان متعصب بغداد را جسارت بیشتری داد و درگیری میان سنیان و شیعیان در بغداد که سابقه‌ای طولانی داشت با شدت بیشتری ادامه یافت. از جمله در سال ۴۵۱ بعد از اینکه طغرل بر بغداد غلبه کرد و بساسیری را شکست دارد سنیان بخش‌هایی از محله کرخ که محل زندگی شیعیان بود را به آتش کشیدند و خانه‌های آنان را غارت کردند.[۹] در سال‌های بعد نیز درگیری‌های خونین شیعیان کرخ و سنیان بغداد ادامه داشت و گاه دامنه بسیار وسیعی می‌یافت.

خلیفه عباسی به شیعیان بغداد دستور داد در نماز صبح عبارت «الصلاه خیر من النوم» را وارد کنند. از آنجا که‌اندکی پیش از ورود سلجوقیان به بغداد٬ شیعیان مدتی با شورش بساسیری همکاری کرده بودند٬ بخشی از این سختگیری‌ها با هدف تثبیت قدرت سلجوقیان انجام می‌شد.

وزرای سنی مذهب و تلاش آنان برای محدود کردن شیعیان
از نخستین وزرای سلاجقه عمیدالملک کندری بود که بر مذهب حنفی تعصب داشت و شیعیان و شافعیان را لعن می‌کرد. خواجه نظام الملک طوسی، وزیر پر قدرت سلجوقیان که بعد از کندری وزیر شد مذهب شافعی داشتو در کتاب خود سلطان سلجوقی را به محدود کردن شیعیان پند داده است. بااین حال شواهد تاریخی نحوه برخورد سلجوقیان با شیعیان را به روشنی و با جزییات بیان نمی‌کنند و به نظر می‌رسد سختگیری بر شیعیان همه جا و به شکلی واحد نبوده است و در بسیاری از مناطق آزادی شیعیان محدود نشده است، هر چند شیعیان دیگر مانند زمان آل بویه از حمایت حکومت برخوردار نبوده‌اند.

برخی گزارش‌ها از محدویت‌های اجتماعی و سیاسی شیعیان در دوران نخست سلطنت سلجوقیان خبر می‌دهند. برای نمونه خواجه نظام الملک طوسی در سیاستنامه نقل می‌کند که در زمان طغرل و آلب ارسلان هیچ یک از شیعیان نمی‌توانستند وارد مناصب حکومت شوند و تنها پس از تحقیق از نسب و مذهب فرد او را برای خدمت در نیروهای نظامی یا خدمات دیگر می‌پذیرفتند.

بر اساس برخی شواهد موجود به نظر می‌رسد سختگیری سلجوقیان بر شیعیان تا پایان حکومت ملکشاه سلجوقی ادامه داشته است و پس از آن اختلاف سلجوقیان و شیعیان کمتر شده و کم‌کم پای سیاستمنداران شیعه به درباره سلجوقیان باز شد. به همین دلیل علی‌رغم شهرت سلجوقیان به مخالفت و دشمنی با شیعیان٬ برخی از پژوهشگران از سیاست مدارای مذهبی سلاجقه در برابر شیعیان (جز در سال‌های نخست قدرت) سخن رانده‌اند. از سوی دیگر برخی از پژوهشگران امکان ادامه حیات و حتی رشد اجتماعی شیعیان در این دوران را ناشی از تسامح شیعیان در برابر سنیان و بهره گیری شیعیان از فرهنگ تقیه دانسته‌اند.

قدرت گیری شیعیان در زمان جانشینان ملکشاه

 

وزیران و صاحب منصبان شیعه

میزان سختگیری‌های بر شیعیان در دوران جانشیان ملکشاه سلجوقی کمتر شد و برخی از بزرگان شیعه توانستند به مناصب بلندی در حکومت دست یابند. از جمله این افراد مجدالملک ابوالفضل قمی بود که سمت مستوفی الممالک در دربار برکیارق سلجوقی داشت و بسیار مورد احترام شاه بود. او در نهایت به دلیل توطئه درباریان که از اختلافات مالی ناشی می‌شد به اتهام الحاد کشته شد. مجدالملک به علویان و سادات کمک مالی می‌کرد و اقداماتی برای ساخت بقعه بر قبر امام حسن(ع) در بقیع و آبادانی‌هایی در حرمین انجام داد. ابن اثیر درباره او می‌نویسد که با اینکه شیعه بود؛ اما صحابه را به نیکی یاد می‌کرد و کسانی را که آنان را دشنام می‌دادند لعنت می‌کرد.

سعد الملک آوجی از دیگر شیعیان بود که در دوران محمد بن ملکشاه به وزارت رسید. او را به باطنی‌گری متهم کردند و شاه او را به‌دار آویخت. برخی شیعیان در دستگاه سلطنت سلطان سنجر نیز عهده‌دار منصب وزارت بودند. مثلاً شرف الدین ابوطاهر قمی در زمان ملکشاه حاکم مرو بود و در زمان سلطان سنجر به وزارت رسید. در زمان سلطان مسعود سلجوقی نیز انوشیروان بن خالد بن محمد کاشانی که شیعه بود به وزارت رسید. او همچنین مدتی وزیر خلیفه مسترشد عباسی بود. طغرل سوم از آخرین سلاطین سلجوقی نیز از معن الدین کاشی شیعه مذهب در منصب وزارت استفاده کرد.

از گزارش‌های پراکنده‌ای که در منابع آمده می‌توان دریافت که از دوران ملکشاه به بعد بسیاری از شیعیان در دربار سلاجقه در نواحی مختلف صاحب‌منصب بودند و بسیاری از دیوانیان و صاحب منصبان دستگاه سلجوقی از شیعیان بودند. نویسندگان سنی مذهب در نوشته‌های خود به نفوذ شیعیان اعتراض کرده و این دوره را با دوره نخست سلاجقه و یا عصر غزنویان که شیعیان در محدودیت بودند مقایسه کرده‌اند.

دشمن مشترک:‌ اسماعیلیان
از عوامل نزدیکی سلاجقه و شیعیان در این دوران، رویارویی آنان با دشمن مشترک یعنی اسماعیلیان بود. فعالیت روزافزون اسماعیلیان باعث شد که سلجوقیان خطر اصلی حکومت خود را این گروه بدانند و نه شیعیان اثناعشری. گزارش‌هایی درباره همکاری شیعیان، از جمله اسپهبد مازندران، با سلاجقه در مخالفت و جنگ با اسماعیلیان در این زمان وجود دارد. در این دوران تعدادی کارگزاران و سیاسمتداران شیعی به دست اسماعیلیان کشته شدند. برای نمونه فدائیان اسماعیلی، معین‌الدین کاشی از وزرای سلجوقی را کشتند. نویسنده کتاب نقض از چند تن از شیعیان که به دست اسماعیلیه کشته شدند، نام برده است.

قدرت اجتماعی و سیاسی نقبای سادات
در دوران سلجوقیان تعدادی از نقبای مشهور سادات می‌زیستند که از قدرت سیاسی و اجتماعی فراوانی برخوردار بودند و با طبقه حاکم ارتباط داشتند. برای نمونه پدران شرف الدین محمد از نقبای با نفوذ ری با خاندان نظام الملک و سلطان سلجوقی پیوند داشتند و به این ترتیب در مواقع لزوم می‌توانستند از نفوذ خود برای حمایت از شیعیان و علویان استفاده کنند.

حکومت‌های محلی شیعه
یکی از نشانه‌های حیات پر قدرت شیعیان در عصر سلجوقیان حضور دولت‌های شیعه است که مهمترین آنها حکومت بنی مزید در عراق است. خاندان بنی مزید حکومت خود را بر بخش‌هایی از عراق از زمان آل بویه به دست آوردند و در دوران حکومت سلجوقیان نیز بر جای خود ابقا شدند و با سلجوقیان روابط حسنه‌ای داشتند. سیف الدوله صدقه قدرتمندترین حاکم بنی مزیدی بود و با قدرت نظامی تحت فرمان خود در تحولات سیاسی بغداد و حتی در جانشینی سلاطین سلجوقی دخالت داشت.

رونق مدارس تشیع
از گزارش‌های موجود می‌توان دریافت که در عصر سلجوقیان مدارس علوم دینی مخصوص شیعیان رونق زیادی داشته است. این مدارس بیشتر در شهرهای منطقه جبال مانند ری و قم و آوه و کاشان وجود داشت. بنابر گزارش کتاب النقض برخی از این مدارس در زمان سلجوقیان ساخته شده و امرای سلجوقی از ساخت مدارس شیعی ممانعت نمی‌کردند.

پراکندگی شیعیان در شهرهای ایران
بر اساس گزارش‌های موجود برخی از شهرها ایران در عصر سلجوقیان، محل تجمع شیعیان بوده است. از میان این شهرها می‌توان به قم و کاشان و آبه و ری اشاره کرد. چنان که نظام‌الملک در روایتی در کتابش نقل می‌کند سکونت در یکی از این شهرها به معنای شیعه بودن بود و این نشان می‌دهد که شیعیان در این شهرها بیشتر جمعیت را تشکیل می‌داده‌اند و این شهرها شهرت شیعی داشتند.

کتاب النقض نوشته عبدالجلیل قزوینی رازی اطلاعات تفصیلی دقیقی درباره محلات و مناطق شیعه نشین ری به ما می‌دهد. در شهرها و مناطق دیگر ایران از جمله قزوین، طبرستان، خراسان، بیهق، ورامین و اصفهان و کاشان نیز گزارش‌هایی از حضور شیعیان وجود دارد.

واعظان و مناقب خوانان در آن دوران در شهرهای شیعه نشین مجالس وعظ شیعی وجود داشته و برخی افراد به عنوان واعظ یا مذکِّر شناخته می‌شده‌اند. از سوی دیگر بازار مناظرات بین شیعیان و سنیان بسیار داغ بود و از این رو برخی از علمای شیعه که دائم مناظره می‌کردند، با عنوان مناظر در منابع معرفی شده‌اند. گروه دیگری در بین شیعیان وجود داشته‌اند که بعنوان مناقب‌خوان معرفی شده‌اند و ظاهراً اشعار شیعی در مدح امامان را می‌خوانده‌اند. در برابر این گروه در برخی شهرها فضائل‌خوانان قرار داشتند که به مدح صحابه پیامبر می‌پرداختند.

علما و نویسندگان شیعه در عصر سلجوقی
قرن ششم دوران فعالیت تعداد زیادی از علمای شیعه در ایران بود. گروه زیادی از این علما از شاگردان برجسته شیخ طوسی بودند که ادامه دهنده تعالیم وی بودند.

محمد بن حسین بیهقی نیشابوری معروف به قطب الدین کیدر زنده در ۶۱۰، نویسنده کتاب حدائق الحقائق در شرح نهج البلاغه و اثری فارسی در عقاید شیعی با عنوان مباهج المهج فی مناهج الحجج.
محمد بن حسین نویسنده کتاب رامش افزای آل محمد در تاریخ انبیا و امامان که اکنون موجود نیست.
ابو المعالی محمد الحسینی العلوی نویسنده بیان الادیان که کتابی است در فرق مذهبی
عمادالدین طبری نوسنده کتاب بشاره المصطفی
محمد بن علی ابن شهر آشوب نویسنده کتاب مناقب آل ابی طالب
محمد بن علی بن حمزه طوسی نویسنده کتاب الوسیله الی نیل الفضیله
فضل بن حسن طبرسی نویسنده مجمع البیان
محمد بن حسن فتال نیشابوری نویسنده کتاب روضه الواعظین

پایان

خداحافظ

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران