معرفی

شهیدان ( قسمت سی ام ) شهید محمد جواد باهنر


خلاصه :

سلام. می خواهم در مورد شهید باهنر مطلب بگذارم ...

محمدجواد باهنر (۱۳ شهریور ۱۳۱۲، کرمان – ۸ شهریور ۱۳۶۰، تهران)، دومین نخست‌وزیر ایران پس از انقلاب بود.

زندگی
وی در سال ۱۳۱۲ در یکی از محله‌های قدیمی شهر کرمان به نام محله شهر که از محله‌های بسیار قدیمی و فقیرنشین شهر کرمان بود، به دنیا آمد. محمدجواد فرزند دوم خانواده و دارای نه خواهر و برادر بود.[۲] پدر او پیشه‌ور ساده‌ای بود که زندگی محقرانه‌ای داشت و به واسطه مغازه کوچکی که در سرگذر محله داشت امرار معاش می‌کرد. در سن پنج سالگی برای آموزش به مکتب خانه‌ای سپرده شد و نزد معلم مکتب‌خانه قرآن را فرا گرفت از حدود یازده سالگی با راهنمایی حجت‌الاسلام حقیقی، فرزند معلم مکتب خانه، به مدرسه معصومیه کرمان وارد شد و تعلیم دروس حوزوی را آغاز نمود. او همزمان با دروس حوزوی با شرکت در امتحانات متفرقه دروس خود را در دبیرستان نیز ادامه داد.

عزیمت به قم
او در سال ۱۳۳۲ وارد حوزه علمیه قم شد در سال اول ورود به حوزه علمیه قم، در مدرسه فیضیه سکونت یافت و دروس کفایه و مکاسب را نزد اساتیدی چون سلطانی، مجاهدی و محمد جواد اصفهانی فرا گرفت و در همین سال بود که دیپلم کامل متوسطه را نیز اخذ کرد. در ادامه و تکمیل دروس دینی از سال ۱۳۳۳ به درس خارج علما حاضر شد و ضمن شرکت در درس خارج فقه سیدحسین بروجردی به درس خارج اصول سیدروح الله خمینی نیز حاضر می‌شد و مدت هفت سال یعنی تا اوائل سال ۴۱ از دروس خارج فقه و اصول وی بهره‌مند گردید. باهنر هم چنین به مدت شش سال در درس فلسفه (اسفار) سید محمد حسین طباطبائی شرکت نمود و در همان زمان طلبگی وارد دانشکده الهیات شد و کارشناسی الهیات خود را در سال ۱۳۳۷ به اتمام رسانید. وی به مدت کمتر از یک سال در شهر نجف تحصیل نمود ولی مجدداً به قم بازگشت.

فعالیت‌های قبل انقلاب
محمد جواد باهنر که در سال ۳۷ جهت انجام سفر تبلیغی به آبادان عزیمت کرده بود به مناسبت تقارن به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط دولت ایران به صورت دو فاکتو حمله شدید و سختی به این مسئله نمود و پس از پایان سخنرانی توسط شهربانی دستگیر شد و این اولین برخورد او با رژیم پهلوی بود.[۶] در اسفند ماه ۱۳۴۲ پس از ایراد سخنرانی‌هایی در مساجد به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر شد و پس از آن شش بار به زندان‌های کوتاه مدت محکوم شد و از سال ۱۳۵۰ اجازهٔ سخنرانی نداشت. وی در کنار تدریس به تألیف کتب درسی پرداخت و حدود سی کتاب و جزوه تعلیمات دینی را برای تدریس از دوره ابتدایی تا دانشگاه تألیف کرد، همچنین همزمان فعالیت‌های اجتماعی خود را نیز ادامه داد و در تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کانون توحید و مدرسه رفاه نقش مؤثری داشت.

فعالیت‌های بعد انقلاب
وی در سال ۱۳۵۷ به فرمان خمینی به عضویت شورای انقلاب درآمد و پس از پیروزی انقلاب هم با پذیرش مسؤلیت در نهضت سواد آموزی، نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده شورای انقلاب اسلامی در وزارت آموزش و پرورش، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با ۲٬۱۳۴٬۴۳۴ رأی (درصد آراء: ۶۴٫۸۰) به ایفای نقش پرداخت. او با حکم سید روح‌الله خمینی در سال۱۳۵۹ به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد. وی سپس در کابینه محمد علی رجایی به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد. به دنبال برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و انتخاب محمد علی رجایی به عنوان ریاست جمهوری، بنا به پیشنهاد رجایی، باهنر (که پس از کشته‌شدن بهشتی در یک بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی به سمت دبیرکلی آن حزب انتخاب شده بود) در سال ۱۳۶۰ به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی گردید و مجلس نیز به او و وزرای وی رأی اعتماد داد.

ترور
سر انجام  شهید محمد حوادباهنر به همراه شهید محمد علی رجایی در انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ در دفتر نخست‌وزیری به شهادت رسید.

فرزندان

از محمدجواد باهنر چهار فرزند به جا مانده‌است، دو فرزند دختر و دو فرزند پسر. فرزند بزرگ او ناصر باهنر که هم عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق و هم مدیرعامل مجتمع فرهنگی رفاه است. پسر دوم او، در دانشگاه صنعتی شریف «هوا - فضا» خوانده و درحال‌حاضر در وزارت دفاع مشغول است. دو دختر دارد که یکی پزشک و دیگری هم دندان‌پزشک است.

آثار

دین‌شناسی تطبیقی (انتشارات شاهد)
مواضع ما در ولایت و رهبری (انتشارات شاهد)
گسترش نهضت حسینی (انتشارات شاهد)
گذرگاه‌های الحاد (انتشارات شاهد)
انسان و خودسازی (انتشارات شاهد)
گفتارهای تربیتی (انتشارات شاهد)
مباحث پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامی (انتشارات شاهد)
سیری در عقاید و اخلاق اسلامی (انتشارات شاهد)

نمونه شعر
شعر «آتش عشق» در روزهای نخستین انقلاب از محمدجواد باهنر نشان دهنده طبع شاعرانه این معلم است:

شور عشقت به دل افتاد چنان مست شدم

که ز خود قطع نمودم، بتو پیوست شدم

آتش عشق تو در دل شرری زد که سحر

سوختم، خاک شدم، یکسره از دست شدم

نیست از من اثری هرچه بگردم چکنم؟

لیک در کوی تو چون نیست شدم هست شدم

سر نهادم به کفت پای بر افلاک زدم

مهر گشتم چو تو را ذره شدم، پست شدم

با تو بی پرده بگویم که گرفتار توأم

بی جهت نیست که آزاده و سر مست شدم

انقلاب اسلامی
وی انقلاب اسلامی را بر اساس مدل نظری انقلاب و گفتمان سیاسی اسلام تحلیل کرده‌است. وی معتقد بود که انقلاب اسلامی با بعثت محمد و اصل هجرت وی پیوندی تنگاتنگ دارد. وی اعتقاد داشت که انقلاب به معنای سازندگی درونی است. به بیان دیگر وی تغییر و تحول درونی را شرط لازم برای انقلاب می‌دانست و تغییر در ساختارهای سیاسی و اقتصادی را شرط کافی می‌دانست.

آزادی
وی آزادی انقلاب اسلامی را نمونه ای استثنایی می‌داند که به مخالفان هم داده شده و معتقد است چنین آزادی در هیچ‌یک از انقلاب‌های جهان سابقه ندارد. باهنر همچنین گفته‌است در هیچ‌یک انقلاب‌های دنیا نمونه ندارد که چهل روز بعد از انقلاب، از مردم بخواهند در رفراندوم نسبت به نظام خود رای دهند.

جنگ ایران و عراق
باهنر جنگ ایران و عراق را از جمله توطئه‌های آمریکا علیه ایران می‌داند. وی معتقد آمریکایی‌ها برای جلوگیری از نفود انقلاب ایران به این نتیجه رسیدند که عراق زمینه مساعدتری برای حمله به ایران دارد چرا که با ایران اختلافات مرزی دارد. باهنر سرمایه ملت ایران در جنگ ایران و عراق را ایمان به خدا و عشق به شهادت می‌دانست.

پایان

خدحافافظ

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران