رویدادهای مدرسه
۱
پیشدبستان پسرانهی میزان روایت میکند:
قصهی روزهای مـــــادری
از پیامِ عشق تا فلافلِ مامانجون!
خلاصه :
قلمها در ستایش مقام مادر مینویسند...هنوز خاطرهی آن شبِ فاطمی از یادمان نرفته بود که باز هم نام «زهرای مرضیه» سلام الله علیها، یک داستانِ زیبای دیگر را رقم زد. در یک جمله میتوان گفت که بچههای پیشدبستان برای مادرانشان سنگ تمام گذاشتند.
آنچه میخوانید، روایت روزهای مادرانهی پیشدبستان میزان است:
صدا؛ دوربین؛ حرکت ....
بچهها یکییکی به اتاق معلمین فراخوانده میشوند. یک صندلی و نمای پشت آن به عنوان لوکیشن!، یک آقا به عنوان فیلمبردار و یک گوشی که قرار است حسِّ یک کودک نسبت به مادرش را ضبط کند. این تمام امکانات ما برای تولید یک فیلم مستند بود. مستند «مادرانه» که ابراز علاقهی بچهها به مادرشان را به تصویر میکشد. یکی مادرش را به صرف غذا مهمان میکند، یکی میخواهد برای مادرش طلا بگیرد و این وسط قولهایی که به زبان بچگی گفته میشود.
کادوی دستبند برای دستهای پرمهری که مرا به آغوش کشیدند و....
کارگاه هنر و مهارت پیشدبستان یکی از ارزشمندترین فعالیتهایشان را تجربه میکنند. بچهها در کارگاه هنر در حال بریدن دایرههایی هستند که قرار است در نهایت به یک جعبهی کادوی شیک تبدیل شود. معمولا کارهایی که نامِ مادر در میان است، یکی از بهترین آثار بچههاست.. آقا در گوشهای از کلاس منتظر نوآموزانی است که دایرههایشان را بریدند و میخواهند جعبه کادو را تزئین کنند...آن طرف در کارگاه مهارت دستبندهایی که قرار است در این جعبه باشد، ساخته میشود.
طنین صدای یک سرود؛ میم مثل مادر
سرود «صدیقهی کبری» که در ایام فاطمیه به مادر سادات (س) تقدیم شد؛ به ما توفیق داد که این بار یک سرود زیبا را به مادرِ خودمان تقدیم کنیم. در سهروز متوالی و در صبحگاه، شعر «میم مثل مادر» را همخوانی کردیم تا امروز همه با هم و در مقابل دوربینها برای مادران بخوانیم.. «دوست دارم بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم .......»
فیلم این سرود زیبا را در پایین این صفحه ببینید
جلسهی اولیا برای مادران؛ وقتی مامانها غافلگیر میشوند!
جلسهی دیروز یک رویداد متفاوت بود. بسیاری از مادران مثل همیشه حضور داشتند و پدران که حضورشان کمرنگتر بود. گلهایی که روی میز چیده شده بود، از یک تقدیر خبر میداد.. بعد از بیان چند نکته از پدران و مربیان خواسته شد تا مادران را تشویق کنند و ناگهان مادران غافلگیر میشوند.. آقاپسر در یک کلیپ و با گفتن جملاتی از مادرش تقدیر میکند... ما نیز با دستهگلهایی ناقابل از مادران تقدیر کردیم و همچنین از مربیان نیز به پاس تلاش دلسوزانه برای نوآموزان تقدیر به عمل آمد.
جشنِ میلاد برای مادرترین مادر عالم..
روزهای میلاد معصومین (ع) یکی از شادترین روزهای بچههاست و همین موضوع طعم یک جشن میلاد را برای کودکان تداعی میکند. هلیمِ صبحانه [به اشتباه گاهی حلیم نوشته میشود] شروع بامزهای بود و بعد از آن بچهها در آزادی کامل دست به انتخاب زدند. بازی «گرگ و خرگوش» در اتاق بازی؛ بازی های فکری در کارگاه مهارت؛ نمایش پویانمایی با موضوع مادر در کلاس پژوهش؛ گزینههای جذابی بودند که احساس یک جشن را منتقل میکرد. بین زنگها هم نمایش های مختلفی با موضوع «رانندگی» با حضور بچهها برگزار شد. یک نمایش هم به موضوع اهمیت «دستشویی رفتن» در مدرسه اختصاص داشت که نشان از اهمیت فرآیند تربیت در همهی روزها و لحظات متربیان بود. لذت نقاشی با گچ در حیاط مدرسه یکی از برنامههای جالب جشن بود.
پایان قصه با طعم فلافل مامانجون و نوشیدنی شربت
جشن امروز یک پشتصحنه داشت! در حالی که بچهها در مدرسه به معنای واقعی کلمه زندگی میکردند، مادرانِ همین نوآموزان و همان مامانهای زحمتکش آن شبِ فاطمی، این بار برای فرزندان و برای جشن تولدِ همان مادر (س)، فلافلهای نذری پختند و شربت درست کردند. پایان قصهی «روزهای مادری» یک سفرهی پر از فلافلهای خوشمزه و لیوانهای شربت بود..
مادر؛ روزت مبارک