رویدادهای مدرسه
پس از بــــاران
پایان دورهمیهای پیشدبستانِ میزان
خلاصه :
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست...مراسم دورهمی دیروز پس از باران شروع شد.
ضیافتی که مزین به نام صاحبالزمان (عج) بود و نشان از «پیامبر مهربانی» (ص) داشت... سالن ورزشی در اختیار مادران و زمینِ چمن، فرشِ زیرِ پای پدران، پسران و آقاها بود. سرگرم بازی پنالتی بودیم که به یکباره باران، با ترانه، با گوهرهای فراوان شروع به باریدن کرد و برنامه تغییر کرد. دقیقا همان مراسم جشن «پیامبر مهربانی» شد؛ پدران و مادران در قسمتهای مختلف سالن شروع به بازی کردند.
هرکس هر بازی که دوست داشت میتوانست انجام دهد. بعضی از پدران به سراغ والیبال رفتند، بعضی هم فوتبال و سایرین هم بازیهای دیگر..
گرماگرم بازی بودیم، که نوبت به زنگ تغذیه رسید! شربتها و شیرینیهای خانگی که اولیای محترم زحمت تهیهی آن را کشیده بودند، زینت بخش آخرین ضیافت بود. دقایقی گذشت تا دوباره به سالن برگشتیم اما این بار نوبتِ یک جُنگ شاد بود. بازی جمله سازی، طناب کشی و پنالتی، برنامهی ویژهی جُنگ ما برای پدران بود.
بعد از کمی تامل، ریتم مراسم تغییر کرد. ناگهان ما مهمان شدیم و اولیا میزبان؛ جناب آقای مصیبی مجری مراسم شدند و اولیای پیشدبستان همگی سرپا ایستادند و مربیان فرزندانشان را تشویق کردند؛
لحظهی به یادماندنی بود، آقاها واقعا غافلگیر شدند. انتظار این تقدیر و این هدایا را نداشتیم..
پایان حضور ما در سالن با یک مسابقهی طنابکشی بین ما و پدران تمام شد. لحظاتی بعد از آن دوباره به همان زمین چمن رفتیم، اما خبری از باران نبود. خورشید بر روی سبزههای چمن میتابید و هوا کاملا بهاری بود..
ساعت هفت بعدازظهر، مجموعهی ورزشی الغدیر میزبان آخرین لحظات پیوند مهربانی میان اولیا و مربیان پیشدبستان میزان بود. جایی که خانوادهها دوباره به ورودی سالن برگشتند تا پذیرای ولیمهی این مراسم باشند. به هر نوآموز نیز یک بستهی فرهنگی هدیه شد.
خورشید کمکم در حال غروب بود؛ رشته کوههای البرز در زلالی هوای تهران به خوبی دیده میشدند. خانوادهها در حال رفتن به سوی منازل خود هستند.. این آخرین دورهمیِ ما با اولیای پیشدبستانیها بود. خانوادههایی که در جشن «پیامبر مهربانی» مهمان ما بودند ولی بعد از حدود پنجماه و در واپسین روزهای مدرسه، حالا دیگر خودشان میزبان مربیان بودند...
میــــــزان به وجود آنها افتخار میکند.
و این پایان نیست...