مقالات

داستانی از شهید چمران


خلاصه :

داستانی از شهید چمران

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آتش بس سه روزه

 

در سال 1997 میان مسلمانان و مسیحیان در لبنان جنگ بود . با توجه به فرا رسیدن عید قربان  با آن ها توفق کردیم کع یک آتش بس سه روزه برقرار شود

یک  روز از همین سه روز ، دکتر به من گفت: بیا بریم شناسایی

حرکت کردیم و جلو رفتیم . همون طور که می رفتیم ، به یکی از سنگر های دشمن رسیدیم ، نیروهای دشمن در آن سنگر خواب بودند

من به دکتر گفتم : بیا سریع اونها رو بکشیم

دکتر که دو تفنگ و یک دوربین عکاسی همراهش بودگفت:

نه ما الان در حالت آتش بس هستیم  و یه مومن هیچ وقت خیانت نمی کنه، شما فقط برو اسلحه ها شونو بردار

من هم همان کار را کردم

 

تا مدت ها این قضیه ضرب المثل مردم تمام لبنان شده بود که دکتر چمران، دشمن را درعین مسلط بودن ، مورد هجوم قرار نداد

عالیییییییییییییی

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

۴ سال پیش
م.ن این همه هم نه
به این خوبی از رو کتاب تایپ کردم

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران