معرفی
شاعر ایرانی
ملک الشعرای بهار
که بود و چه کرد؟؟؟
خلاصه :
محمدتقی بهار ملقب به ملک الشعرا و متخلص به «بهار»، شاعر ، ادیب ، نویسنده ، روزنامه نگار ، تاریخ نگار وسیاست مدار معاصر ایرانی بودمحمدتقی بهار(زادروز پنجشنبه ۱۲ ربیعالاول ۱۳۰۴ هجری قمری، برابر با ۱۸ آذر ۱۲۶۵ هجری خورشیدی در شهر مشهد،مطابق با ۹ دسامبر ۱۸۸۶ میلادی – درگذشت یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰، برابر با ۲۲ آوریل ۱۹۵۱ در خانه مسکونی خود در تهران و خاکسپاری ۲ اردیبهشت در آرامگاه ظهیرالدوله در شمیران)
یحیی آرینپور در کتاب از صبا تا نیما، جلد دوم، صفحه ۱۲۳ در مورد ملکالشعرای بهار نوشته است: «میرزا محمدتقی متخلص به بهار روز پنجشنبه ۱۲ ربیعالاول از سال ۱۳۰۴ ه.ق در شهر مشهد به دنیا آمد. بهار ادبیات فارسی را نخست نزد پدرش آموخت و از هفت سالگی آغاز به سرودن شعر کرد. بهار از چهارده سالگی به اتفاق پدرش در مجامع آزادیخواهان حاضر شد و به واسطه انس و الفتی که با افکار جدید پیدا کرده بود به مشروطه و آزادی دل بست و دو سال پس از مرگ پدرش در سال ۱۳۲۴ ه.ق که مشروطیت در کشور ایران مستقر شد و بهار بیست سال داشت در جمع مشروطهخواهان خراسان درآمد.»
همچنین ملک شعرای بهار، در زندگی خودنوشت خود، آورده است:
«در سال ۱۳۰۴ هجری قمری، ماه ربیعالاول، شب دوازدهم، در مشهد که از شهرهای خراسان است به دنیا آمدم.»
پدرش میرزا محمد کاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفر الدین، به بهار رسید. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد کاشانی (درگذشتهٔ ۱۲۲۹)، قصیده سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه میدانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید. مادرش از یک خانوادهٔ گرجی، که در دورهٔ عباس میرزا به ایران آمده بودند، بود.مادرش نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. میگوید که پدرش ترجمههای الکساندر دوما را که تازه منتشر شده بود به خانه میآورد و با صدای بلند برای افراد خانواده میخواند و چون خسته میشد، مادرش خواندن را ادامه میداد.
بهار در چهارسالگی به مکتب رفت و در شش سالگی فارسی و قرآن را به خوبی میخواند. از هفت سالگی نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولین شعر خود را در همین دوره سرود. اصول ادبیات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصیلات خود را نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری تکمیل کرد. وقتی ۱۵ ساله شد، اوضاع کشور یعنی مرگ ناصرالدین شاه و رویکارآمدن مظفرالدین شاه چنان بود که پدرش به این نتیجه رسید که با تغییر اوضاع دیگر کسی به شاعران اعتنایی نخواهد کرد و تقریباً او را از شعرگفتن منع کرد و تلاش کرد تا وی را به تجارت وادارد.
اما این تلاش به دو دلیل به نتیجه نرسید، نخست اینکه محمدتقی بهار چندان علاقهای به تجارت نداشت و دوم اینکه پدرش در ۱۸ سالگی او درگذشت و موفق نشد که جلوی شاعرشدن او را بگیرد.
از اتفاقات مهم زندگی وی می توان به حضور در مجلس و وزارت فرهنگ و تاسیس روزنامه نوبهار و تازه بهار اشاره کرد
نمونه اشعار وی:
برو کار می کن مگو چیست کار | که سرمایهٔ جاوادانی است کار | |
نگر تا که دهقان دانا چه گفت | به فرزندگان چون همی خواست خفت | |
که «میراث خود را بدارید دوست | که گنجی ز پیشینیان اندر اوست | |
من آن را ندانستم اندر کجاست | پژوهیدن و یافتن با شماست | |
چو شد مهر مه، کشتگه برکنید | همه جای آن زیر و بالا کنید | |
نمانید ناکنده جایی ز باغ | بگیرید از آن گنج هر جا سراغ» | |
پدر مرد و پوران به امید گنج | به کاویدن دشت بردند رنج | |
به گاوآهن و بیل کندند زود | هم اینجا، هم آنجا هر جا که بود | |
قضا را در آن سال از آن خوب شخم | ز هر تخم برخاست هفتاد تخم | |
نشد گنج پیدا ولی رنجشان | چنان چون پدر گفت شد گنجشان |
آثار منثور و منظوم بهار متنوع است و انواع شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقالهها و سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رسالههای تحقیقی، نمایشنامه، اخوانیات و مکتوبات، تصحیح انتقادی متون، ترجمههای متون پهلوی، سبکشناسی نظم و نثر، دستورزبان، تاریخ احزاب، مقدمه بر کتابها و حواشی بر متون به خصوص شاهنامهٔ فردوسی را دربرمیگیرد. جدیدترین کتابشناسی بهار کارِ علی نیر انصاریاست که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در یک جلد به سال ۱۳۹۷ منتشر کرده است.
آقاي مالكي
۳ سال پیش