مقالات
نتایج جست و جوی علائم بیماری در گوگل گمراه کننده است
خلاصه :
پژوهشگران بهشیوهی علمی ثابت کردند که در دوسوم موارد، نتایج ارائهشده ازسوی نرمافزارها و وبسایتهای تشخیص علائم بیماری اشتباه هستند.حتما برای شما هم پیش آمده است که پس از احساس علائم یک ناخوشی، سریع به سراغ گوگل بروید و علائم بیماریهای مرتبط با احساس خود را جستوجو کنید. در دنیای دیجیتال چنین رفتاری بسیار شایع است تا آنجاکه شاید بتوان گوگل را یکی از آسانترین و سریعترین روشهای دستیابی به اطلاعات مرتبط با انواع بیماریها تلقی کرد. اما اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که بهکرات از این ابزار برای تشخیص علت ناخوشیهای خود استفاده میکنید، خبر چندان خوبی برایتان نداریم. چرا که نتایج پزوهشی تازه نشان میدهد که تلاش برای تشخیص خودسرانه علائم بیماری ازطریق اینترنت معمولا به نتایج اشتباه منجر میشود.
مطالعهی یادشده با تجزیهوتحلیل دقت نتابج حاصلاز وبسایتها و اپلیکیشنهای تشخیص علائم دریافته است که کیفیت توصیههای تشخیصی این وبسایت بهطرز قابلتوجهی متنوع است و بهطور میانگین این ابزارها تنها در یکسوم موارد موفقبه ارائهی یک تشخیص صحیح در فهرست پیشنهادهای اولیهی خود میشوند. مایکلا هیل، نویسندهی اصلی و دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه ادیث کوان استرالیا میگوید:
با آنکه استفادهاز این ابزارها برای تشخیص علت بروز علائم یک بیماری بسیار وسوسهانگیز بهنظر میرسد، اما این ابزارها در اکثر مواقع، در بهترین حالت، غیرقابلاطمینان و در بدترین حالت، خطرناک تلقی خواهند شد. واقعیت آن است که باید نسبتبه این وبسایتها و اپلیکیشنها با احتیاط برخورد شود؛ چراکه این ابزارها نمیتوانند یک بینش کلی صحیح را ازائه کنند.
هیل و همکارانش بهمنظور بررسی ابزارهای آنلاین تشخیص علائم و توصیههای تریاژ اقدامبه بررسی ۳۶ مورد از این ابزارهای محبوب و رایگان کردند. این ابزارها اغلب در بستر وب یا اپلیکیشنهای اندرویدی و iOS دردسترس کاربران بودند.
این گروه از پژوهشگران از ابزارهای یادشده برای تشخیص ۴۸ مورد پزشکی استفاده کردند و در این فرایند، از آن دسته از علائم تشخیصی بهره گرفتند که بیماران اغلب در هنگام احساس ناخوشی از آنها نام میبرند. بخشی از علائم یادشده از سوابق پژوهشها و اسناد آموزشی درمانی پیشرفته استخراج شده بودند و مابقی از شرح علائم مربوط به تعدادی از بیماریهای مختصبه منطقهی استرالیا بهدست آمده بودند.
با واردکردن اطلاعات فوق به ۲۷ ابزار تشخیصی آنلاین خروجیهای متنوعی بهدست آمد. نتایج نشان داد که تنها در ۳۶ درصد از مواقع، ابزارهای تشخیصی توانستهاند تشخیصهای درستی را نسبتبه ورودیهای ارائهشده تولید کنند. این بدان معنا است که در دوسوم موارد تشخیصهای ارائهشده توسط این نرمافزارها کاملا اشتباه هستند.
جالب اینکه پژوهش دیگری که پنج سال پیش ازسوی پژوهشگران دانشگاه هاروارد انجام شده بود، نیز تقریبا همین نتایج را بهبار آورده بود. آن زمان هم تمامی ۲۳ ابزار تشخیصی مورداستفاده پژوهشگران تنها در ۳۴ درصد از موارد قادر به ارائهی تشخیصهای صحیح بودند. این شباهت در نتایج دو پژوهش میتواند ناشی از این واقعیت باشد که احتمالا در هر دو مطالعه از شرح بیماریهای یکسانی استفاده شده است. اما باتوجهبه اینکه در مطالعهی جدید از شرح علائم بیماریهای جدیدی نیز استفاده شده بود که الزاما در نرمافزارهای تشخیصی پیشین مورد بررسی قرار نگرفته بودند؛ میتوان استنتاج دیگری نیز بهدست آورد: از نگاه کلی، ابزارهای تشخیصی آنلاین طی پنج سال گذشته پیشرفتی درزمینهی ارائهی نتایج قابلاطمینانتر نداشتهاند؛ این قضیه دستکم درمورد آن دسته از بیماریهای رایجی صادق است که هر کس میتواند در زندگی خود تجربه کند.
البته این بدان معنا نیست که این ابزارها کاملا بلامصرف هستند. مطالعهی اخیر نشان میدهد که در ۵۸ درصد از مواقع، ابزارهای تشخیصی یادشده توانستهاند تشخیصهای صحیح را در میان ۱۰ نتیجهی اول خود درج کنند. بااینحال، جای شکی نیست که هنوز جای کار بسیار زیادی برای اصلاح این ابزارها بهچشم میخورد.
یکی از حوزههایی که ابزارهای تشخیصی در آن عملکرد نسبتا بهتری از خود نشان دادهاند، بخش مربوطبه توصیههای تریاژ است. در این حوزه، اپلیکیشنها و وبسایتها براساس علائم افراد بیمار، توصیههای پزشکی لازم را برای کاربر ارائه میکند. البته نتایج مطالعهی اخیر حاکی از این واقعیت است که حتی در این حوزه نیز با دامنهی نتایج متنوعی مواجه هستیم. هیل میگوید:
توصیههای ارائهشده برای افراد نیازمند به خدمات اورژانسی در ۶۰ درصد مواقع متناسب بودند؛ اما برای موارد غیراورژانسی این آمار به ۳۰ الی ۴۰ درصد افت میکند. بهطور کلی، خدمات تریاژ جانب احتیاط را نگاه میدارند که از برخی جهات خوب است ولی میتواند موجب شود در شرایطی که واقعا نیازی وجود ندارد، افراد به بخش اورژانس مراجعه کنند.
پژوهشگران اعتقاد دارند که ابزارهای تشخیصی مبتنیبر الگوریتمهای هوش مصنوعی که توصیههای خود را براساس اطلاعات جمعیتشناسی ارائه میکنند، نسبتبه سایر ابزارها قابلاطمینانتر هستند. متاسفانه بسیاری از ابزارهای فعلی از چنین امکانات پیچیدهای بهرهمند نیستند و حتی درصورت بهرهمندی از چنین امکاناتی نیز باز هم وجود تفاوتی اندک در الگوریتمهای هوش مصنوعی و برنامهنویسی باعث تولید نتایج نامرتبط و متناقض خواهد شد. اما بهگفتهی پژوهشگران، دستکم این خدمات درمورد یکی از محدودیتهای خود صداقت بهخرج دادهاند: «تمامی ابزارهای تشخیصی هشدار میدهند که خدمات آنها هرگز نمیتواند جایگزینی برای مشاورهی یک پزشک محسوب شود.» آنها میافزایند:
تشخیص، تنها یک ارزیابی ساده نیست؛ بلکه فرایندی است که نیاز به دانش، تجربه، معاینهی بالینی، آزمایش و گذشت زمان دارد. جایگزینی این فرایند با یک تعامل آنلاین منفرد غیرممکن است.
با وجود تمامی این معایب پژوهشگران میگویند ابزارهای تشخیصی آنلاین میتوانند مفید باشند؛ اما بهشرطی که مردم از این ابزارها بهعنوان یک منبع آموزشی درکنار توصیههای ارائهشده ازسوی خدمات پزشکی استفاده کنند. مهم نیست که چنین ابزارهایی از چه نوع الگوریتم پیشرفتهای بهره میبرند؛ در هر حال، ما نباید هرگز این نوع خدمات را با مشاورههای یک پزشک واقعی اشتباه بگیریم؛ چراکه این سازوکارهای دیجیتالی هرچه که باشند؛ قطعا پزشک شما نیستند. هیل میگوید:
ابزارها سوابق پزشکی و سایر علائم شما را نمیدانند. از دید کسانی که از دانش پزشکی کافی برخوردار نیستند، چنین توصیههایی ممکن است دقیق بهنظر آید یا بدتر اینکه وضعیت سلامتی آنها کمتر از حد واقع جدی بهنظر برسد.