رویدادهای مدرسه

پیش دبستانی

🐦نمایش جیک جیکوی مهربان🐦


خلاصه :

دبستان دخترانه میزان 

 

🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸

🍃با سلام و احترام🍃

تو کلاسمون مهمون داشتیم ، مامان دوتا از دوستامون ، رزا و محیا.

امروز صبحانه پنیر و صبحانه رنگی داشتیم.

بعد از خوردن صبحانه ، هر کس خودش انتخاب کرد حضور و غیاب چطوری باشه.

مثلا باران انتخاب کرد وقتی خانم اسمش رو میگن بگه قارقار (صدای حیوانات) بعضی از دوستامون هم انتخاب کردن با صدای نی نی بگن حاضر.

بعد از خوندن سوره و شعرمون سوار قطار کلاس ورزش و گفتگو شدیم.

گفتگو :

اول تو جلسه دوستی از دوستامون تشکر کردیم.

(-ممنون برای اینکه باهام بازی میکنی.

-خواهش میکنم)

بعد نمایش داشتیم : جیک جیکو و قارقاری اومدن به کلاسمون.

جیک جیکو امروز خیلی خوشحال بود چون مهربونی کرده بود و مسواکش رو امانت داده بود به دوستش تا استفاده کنه و بعد برگردونه.

تازه قارقاری هم بهش میگفت آفرین که مهربونی کردی.

ولی ما بهشون گفتیم که این کار درست نیست و مسواک جزو وسایل شخصیه.

بعد هم کاربرگ وسایل شخصی رو انجام دادیم.

مامانا هم شاگرد کلاس بودن و کاربرگ رو انجام دادن.

ورزش :

تو کلاس ورزش هم کلی ورزش کردیم.

اما تو کلاس ورزش مامانا نتونستن ورزش کنن ، شاید ورزشهای ما برای مامانا سخت باشه.⛷🏂🧗‍♀

موقع خوردن خوراکی ، مامانای مهربون برامون خوراکی آورده بودن و پذیرایی کردن.🍪🥛🍪🥛

بعد از خوراکی موقع کلاس هنر و مهارت بود ،

ولی امروز برنامه فرق داشت.

قرار شد مامان دوستامون خانم کلاس بشن.

اول مامان محیا برامون یه بازی آورده بودن که با سیب زمینی بود.

اسم بازی سیب زمینی داغ بود.🥔

دور هم نشستیم و باید تند تند سیب زمینی رو میدادیم به دوست بغلی مون که دستمون نسوزه چون قرار بود فکر کنیم که مثلا خیلی داغه.....🙌

تا شعرمون قطع میشد ، سیب زمینی تو دست هرکس میموند باید میرفت غرفه اورژانس چون دستش از سیب زمینی داغ میسوخت😄

بعد بهمون یاد دادن چطوری یک کاغذ رو تا بزنیم و اون رو تبدیل کنیم به یه قایق.⛵️

گفتن میتونیم بعدا اون رو تو یه ظرف آب بندازیم و باهاش بازی کنیم.

بعد مامان رزا برامون یه بازی آورده بودن.

نفری یه قاشق بهمون دادن و گفتن قراره تو هر قاشق یه توپ پینگ پنگ بزاریم و اون رو با دهنمون ببریم تا برسیم به سبد و توپ هارو اونجا خالی کنیم.

دو گروه شدیم: یه گروه توپ ها رو می‌برد، یه گروه هم تشویق می‌کرد.

در آخر همه برا خودمون دست زدیم که تلاش کرده بودیم توپ ها رو با قاشق حمل کنیم بدون دخالت دست.

بعد یکم وقت اضافه داشتیم که گندم گل گندم بازی کردیم.

بعد هم آماده شدیم برای رفتن به خونه.

سرکار خانم ارجمندی

معلم محترم پیش دبستانی 

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران