رویدادهای عمومی

پیغمبر عاشورا

یک سال و نیم بعد تو سینه زدم حسین


خلاصه :

بی بی دو عالم همان ظهر عشورا شهید شد

کنج حیاط خانه خود،بین بسترش

بانو رسیده بود به ساعات آخرش

خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی

رد می شدند خاطره ها از برابرش

خورشید وار ، در تب گرمای شهر شام

می شوخت آسمان ز نفس های آخرش

همرا هر نفس کشیدنش آه می کشید

آن کهنه یادگاری خونین برادرش

هر روز روضه داشت؛حسینیه ی دلش

این مدتی که بود بدون برادرش

یک سال و نیم میل تبسم نکرده بود

از خنده رو گرفت،لب روضه پرورش

یک سال و نیم با عطش آن کویر سرخ

دریای اشک بود آن دو دیده ی ترش

یک سال ونیم بود که او آب رفته بود

یعنی بیشتر شده بود عین مادرش

وقت سفر چه قدر غریبانه پر کشید

مثل حسین سرور و سالار بی سرش

 

وفات غریبانه بی بی دو عالم بانو حضرت زینب بر تمام عاشقان ایشان تسلیت باد

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود،،،،، کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

بسیار عالی دست شما درد نکنه آقای عسگری بابت این مطلب خوب

السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ... السَّلامُ عَلی مَن تَهَیَّجَ قَلبُها لِلحُسَینِ الْمَظْلُومِ الْعُرْیـانِ، الْمَطْرُوحِ عَلَى الثَّرى،

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران