خلاصه :
بی بی دو عالم همان ظهر عشورا شهید شد
کنج حیاط خانه خود،بین بسترش
بانو رسیده بود به ساعات آخرش
خیره به گوشه ای شده بود و یکی یکی
رد می شدند خاطره ها از برابرش
خورشید وار ، در تب گرمای شهر شام
می شوخت آسمان ز نفس های آخرش
همرا هر نفس کشیدنش آه می کشید
آن کهنه یادگاری خونین برادرش
هر روز روضه داشت؛حسینیه ی دلش
این مدتی که بود بدون برادرش
یک سال و نیم میل تبسم نکرده بود
از خنده رو گرفت،لب روضه پرورش
یک سال و نیم با عطش آن کویر سرخ
دریای اشک بود آن دو دیده ی ترش
یک سال ونیم بود که او آب رفته بود
یعنی بیشتر شده بود عین مادرش
وقت سفر چه قدر غریبانه پر کشید
مثل حسین سرور و سالار بی سرش
وفات غریبانه بی بی دو عالم بانو حضرت زینب بر تمام عاشقان ایشان تسلیت باد
محمد هادی نادی
۴ سال پیش
علی اصغر درویش وند
۴ سال پیش
السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ... السَّلامُ عَلی مَن تَهَیَّجَ قَلبُها لِلحُسَینِ الْمَظْلُومِ الْعُرْیـانِ، الْمَطْرُوحِ عَلَى الثَّرى،