رویدادهای عمومی
به مناسبت وفات حضرت زینب(س)
ز کودکی خادم این تبار محترمم...
خلاصه :
بخوانیدبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
السَّلامُ عَلیکِ یا أُمُّ المَصائِبِ یا زَینَب وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ... السَّلامُ عَلی مَن تَهَیَّجَ قَلبُها لِلحُسَینِ الْمَظْلُومِ الْعُرْیـانِ، الْمَطْرُوحِ عَلَى الثَّرى،
سلام بر ام المصائب (مادر مصیبتها) زینب کبری ... سلام بر بانویى كه دلش از جاى كنده شد براى حسین مظلوم كه با تنى برهنه بر خاك افتاده،
وَ قـالَتْ بِصَوْت حَزین: بِاَبی مَنْ نَفْسی لَهُ الْفِداءُ، بِاَبِى الْمَهْمُومُ حَتّى قَضى بِاَبِى الْعَطْشـانُ حَتّى مَضى، بِاَبی مَنْ شَیْبَتُهُ
و (در آن حال) با صدایى غمگین گفت: پدرم به فداى كسى كه جانم به قربانش، پدرم به قربان آن كه با دلى پر اندوه از دنیا رفت، پدرم فداى كسى كه لب تشنه شهید شد. پدرم به قربان كسى از محاسنش
تَقْطُرُ بِالدِّماءِ ،اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْ عَلى جَسَدِ اَخیها بَیْنَ الْقَتْلى، حَتّى بَكى لِبُكائِها كُلُّ عَدُوّ وَ صَدیق، وَ رَأَى النّـاسُ
خون می چكید.سلام بر كسى كه گریست بر بدن برادرش در میان كشتگان تا آنجا كه از گریه او هر دشمن و دوستى گریست و مردم
دُمُوعَ الْخَیْلِ تَنْحَدِرُ عَلى حَوافِرِها عَلَى التَّحْقیقِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ تَكَفَّلَتْ وَاجْتَمَعَتْ فی عَصْرِ عاشوراءَ بِبَناتِ رَسولِ اللهِ
اشک خیل را دیدندکه به راستی بر صورتهایشان جاری بود. سلام بر كسى كه سر پرستى كرد و گرد آورد در عصر عاشورا دخترانِ رسول
وَ اَطْفـالِ الْحُسَیْنِ، وَ قـامَتْ لَهَا الْقِیـامَةُ فی شَهـادَةِ الطِّفْلَیْنِ الْغَریبَیْنِ الْمَظْلُومَیْنِ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ لَمْ تَنَمْ عَیْنُها لاَِجْلِ
خدا و كودكان حسین (ع) را و قیامت براى او برپا شد در شهادت دو طفل غریب و مظلوم ، سلام بر كسى كه چشمش به خواب نرفت
حِراسَةِ آلِ رَسُولِ اللهِ فی طَفِّ نَیْنَواءَ ، وَ صارَتْ اَسیراً بِیَدِ الاَْعْداءِ ، اَلسَّلامُ عَلى مَنْ رَكِبَتْ بَعیراً بِغَیْرِ وَطاءِ،
بخاطر نگهبانى از خاندان رسول خدا در سرزمین نینوا،و به دست دشمنان اسیر گردید. سلام بر بانویى كه بر شتر بى جهاز سوار گشت
وَ نادَتْ اَخیها اَبَاالْفضْلِ بِهذَا النِّداءِ : اَخی اَبَا الْفضْلِ! اَنْتَ الَّذی اَرْكَبْتَنی اِذا اَرَدْتُ الْخُرُوجَ مِنَ الْمَدینَةِ،
و برادرش ابوالفضل را اینگونه ندا كرد: برادرم! ابوالفضل، تو بودى كه مرا سوار مى كردى وقتى مى خواستم از مدینه بیرون روم.
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ خَطَبَتْ فی مَیْدانِ الْكُوفَةِ بِخُطْبَة نـافِعَة حَتّى سَكَنَتِ الاَْصْواتُ مِنْ كُلِّ نـاحِیَة، اَلسَّلامُ عَلى
سلام بر كسى كه سخنرانى كرد در میدان شهر كوفه ; سخنرانى سودمندى كه آرام شد صداها از هر سو. سلام بر كسى
مَنِ احْتَجَّتْ فی مَجْلِسِ ابْنِ زِیاد بِاحْتِجاجات واضِحَة، وَ قـالَتْ فی جَوابِه بِبَیِّنـات صـادِقَة، اِذْ قـالَ ابْنُ زِیـاد
كه در مجلس پسر زیاد استدلال كرد با دلائل آشكار و گفته هاى او را با دلایل روشن و درست پاسخ داد، آنگاه كه ابن زیاد
لِزَیْنَبَ سَلامُ اللهِ عَلَیْها ؛ كَیْفَ رَاَیْتِ صُنْعَ اللهِ بِاَخیكِ الْحُسَیْنِ؟ قـالَتْ: مـا رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلاًً ...
به زینب (س) گفت: چگونه دیدى كار خدا را نسبت به برادرت حسین (ع) ؟ فرمود: ندیدم جز زیبایى ...
فرازی از زیارت [مفجعه] حضرت زینب کبری (س)
سر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود * کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ * پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان * در کویر تفته جا میماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت * از طراز نغمه وا میماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ * در گلوی چشم ها میماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوار و بی لگام * در بیابان ها رها میماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب * پشت کوه فتنه جا میماند اگر زینب نبود.
علی اصغر درویش وند
۴ سال پیش
(نظرات بی مربوط ننویسید)
علی اصغر درویش وند
۴ سال پیش
علیرضا عسگری
۴ سال پیش
محمد هادی نادی
۴ سال پیش
آقای میری
۴ سال پیش