معلمی كار سختيه

سخت يا حساس

خلاصه :

سخت يا حساس شايد ولی مهم

توی یه قسمتی از دفتر مدرسه کار میکنم که کارم تدریس نیست ولی تدریس رو برای معلمین و دانش آموزان تسهیل میکنم و از کاری که میکنم لذت میبرم اما توی مدت کم فهمیدم معلمی شغل سختیه.

یه پسر بچه ۱۳یا ۱۴ساله رو با تمام انرژی و شیطنت در نظر بگیرید در طول عمرش شاید حداقل یک بار از دست پدرش سیلی خورده باشد ولی هیچ انبیائی امتش را در راه هدایت سیلی نزده پس معلمی کار سختیه خود داری می خواهد و صبوری.

شاید خیلی ها به خاطر رنج و مشقت زندگی اجازه دارند یک روز بد داشته باشند ،از دست دادن عزیزان یا بیماری آنها ،مشکلات مالی و دنیوی خستگی و بیماری ...ولی معلم همه آنها را باید پشت درب کلاس چال کند و داخل کلاس بره ...معلمی کار سختیه.

بدون اینکه بدونی یا حتی بخواهی باور خیلی از این بچه هایی پس هر چیزی بگی یا بپوشی و....آهسته قدم بردار که باور بچه ها زیر پا های تو له نشود ،معلمی کار سختیه

تجربه شخصیم رو بگم،یادمه حتی یکی از دانش آموزان بهم گفت آقا چرا شما همیشه مشکی میپوشید ، باورم نمی شد تا این حد زیر نگاه بچه ها هستیم ،هر چی بیشتر رابطه احساسی با معلم داشته باشند کار سخت تره، یعنی حد رابطه ات را مراقبت کن اگر خطا کنی ....انبیاء خطا نمیکنند.

معلمی واقعا سخته،یه دانش آموز زنگ آخر خدا حافظی کرد منم خیلی عادی گفتم خدا حافظ عزیز ،نفر قبلی گفت آقا چرا به من نگفتی عزیز ،خدایا کمکم کن جا پای معلمین و انبیاء گذاشتن خیلی سخت همونطور که گفتم من معلم نیستم ولی

معلمی خیلی سخته مخصوصا این یکی ،یه روز به یک بوتیک رفتم به اسرار مغازه دار یه تیشرتی رو پوشیدم کمی جلف بود گفتم من اینو نمی تونم بخرم آخه من فرهنگیم،مغازه دار هم بلافاصله گفت ما به معلمین بدهکاریم یه تخفیف خوب بهت میدم....نفهمید که قیمتش رو نمیگم ،من هر لباسی حق ندارم بپوشم و اون به من به چشم سمبل مشکلات اقتصادی نگاه میکرد ومن دغدغه ام و مشکلم فرهنگ بچه ها و بچه اون بود معلمی خیلی سخته.......