رویدادهای عمومی
بیانات رهبر انقلاب :
«شیعه» حق ندارد مأیوس و ناامید بشود
دربارهی انتظار فرج ...
خلاصه :
بیانات در دیدار اعضای مجمع عمومی کنفرانس جهانی اهلبیت (علیهمالسّلام) در روز نیمهی شعبان ...خلاصه:
انتشار برای نخستین بار؛ بیانات رهبرانقلاب دربارهی انتظار فرج
رهبرانقلاب: مسئلهى انتظار ظهور صاحبالزّمان (علیه الصّلاة و السّلام) یکى از آن مسائل پُرمغز و پُرمعنا و داراى مضامین عالى در مجموعهى تفکّرات شیعه است. این امیدى که در دل یک انسان به وجود مىآید، به برکت ایمان و اعتقاد و یقین به وجود منجى و به حضور منجى، این امید خیلى داراى ارزش و قیمت است. یقیناً مایهى حرکتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و در جوامع شیعى و مایهى اصلى حرکت عظیم انقلاب اسلامى، همین عقیده و همین انتظار فرج است.
شیعه یاد گرفته است که با فضیلتترین اعمال، انتظار فرج است. معناى این جمله آن است که در هر شرایطى - ولو سختترین شرایط باشد - شیعه حق ندارد مأیوس بشود و ناامید بشود؛ منتظر است، منتظر فرج، منتظر گشایش، منتظر بازشدن افق و نَفْس این انتظار به او نیرو میدهد و او را قدرتمند میکند و به او نشاط میدهد؛ و نیرو و نشاط و امید هر جا بود، زندگى به طرف سامان پیش میرود؛ به طرف اصلاح حرکت میکند. ۱۳۷۲/۱۱/۰۸
بیانات:
... مسئلهى انتظار ظهور صاحبالزّمان (علیه الصّلاة و السّلام) یکى از آن مسائل پُرمغز و پُرمعنا و داراى مضامین عالى در مجموعهى تفکّرات شیعه است و بخصوص امروز در دنیا این مسئله معناى خاصّى پیدا میکند. همهى مسلمین مسئلهى مهدى (علیه الصّلاة و السّلام) را نقل کردهاند و به آن معتقدند. اینکه دست با اقتدارِ بازماندهى خاندان نبىّ اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) و بقیّهى اولیاءاللّه در زمین، بشریّت را از ظلم و جورى که بر آن حاکم است باید نجات بدهد، مورد اتّفاق است لکن تفاوت شیعه با غیر شیعه در این است که دیگران میدانند که از خاندان پیغمبر کسى خواهد آمد؛ ولى او را نمىشناسند؛ شیعه او را مىشناسد؛ او را به نامش، به نام پدرش، به نام مادرش، به تاریخ دقیق ولادتش، به اوامر و دستوراتش و به نشانههاى حضورش در میان جوامع بشرى مىشناسد؛ و این امتیاز بزرگى است. دلهاى شیعه با آن مرکز ملکوتى و الهى در حال ارتباط و پیوند است. محبّت آن وجود مقدّس در دلهاى شیعیان موج میزند، با او سخن میگویند، از او میخواهند، به او اظهار ارادت و توسّل میکنند؛ اینها چیز کمى نیست. این امیدى که در دل یک انسان به وجود مىآید، به برکت ایمان و اعتقاد و یقین به وجود منجى و به حضور منجى، این امید خیلى داراى ارزش و قیمت است. یقیناً مایهى حرکتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و در جوامع شیعى و مایهى اصلى حرکت عظیم انقلاب اسلامى، همین عقیده و همین انتظار فرج است.
آن ملّتى که از پدید آمدن فرج ناامید است، آن ملّتى که برقى در دلش نمیدرخشد که او را نسبت به آینده امیدوار کند، آن ملّت وضع موجود عالم را و سلطهى ظالمانهى قدرتها را میپذیرد؛ مجبور میشود وضع موجود را تحمّل کند، بپذیرد، تسلیم بشود و خود را با آن تطبیق بدهد. امّا آن ملّتى که علىرغم ظواهرِ قدرتآمیزِ قدرتهاى جهانى و سلطههاى جهانى، و علىرغم عظمت ظاهرى باطل در همهى جلوههایش، میداند که این عظمت ماندنى نیست؛ این قدرت و سلطه داراى مغز و داراى ریشه نیست؛ میداند که پشت سر این تظاهرات سلطهآمیزِ ظالمانه و جَوَلان باطل، حاکمیّت حق است، این چنین ملّتى در دلش جوانههاى امید سبز میشود؛ امیدوار میماند و همین امید است که به او جرئت میبخشد؛ به او اقدام را تعلیم میدهد؛ حرکت کردن را و قدرت حرکت را به او میبخشد. این را باید قدر دانست. و این نکتهى بسیار مهمّى است. شیعه یاد گرفته است که با فضیلتترین اعمال، انتظار فرج است. معناى این جمله آن است که در هر شرایطى ــ ولو سختترین شرایط باشد ــ شیعه حق ندارد مأیوس بشود و ناامید بشود؛ [چون] منتظر است، منتظر فرج، منتظر گشایش، منتظر بازشدن افق و نَفْس این انتظار به او نیرو میدهد و او را قدرتمند میکند و به او نشاط میدهد؛ و نیرو و نشاط و امید هر جا بود، زندگى به طرف سامان پیش میرود؛ به طرف اصلاح حرکت میکند. این یک ابزار عمدهاى است در دست شیعه که از متن اعتقادات تشیّع سرچشمه میگیرد و این بسیار چیز باارزشى است.
ما البتّه براى مسئلهى مهدویّت، مبانى فکرى بسیار عمیق و استوارى را مىشناسیم. مبادا کسى خیال کند که مسئلهى مهدویّت، یک مسئلهى صرفاً عاطفى است؛ نخیر، مبانى فکرى مهدویّت یک مبانى بسیار مستحکم و استوارى است. همهى شبهاتى که مخالفین و معاندین این فکر در اذهان منتشر کردهاند، داراى جوابهاى مستحکمى است. منتها آن چیزى که من میخواهم حالا عرض بکنم، این است که با وجود اینکه بُعد منطقى و فکرى و استدلالى این فکر، بُعد بسیار بارزى است، در عین حال جنبهى عاطفى و معنوى و ایمانى این عقیدهى شیعى هم بسیار جنبهى مهمّى است. مسئلهى اعتقاد به مهدى یک جنبهى فردى دارد و آن جنبه این است که هر کسى باید سعى کند یک رابطهى شخصى میان خود و ولىّاللّهالاعظم (ارواحنا فداه) به وجود بیاورد. همه باید میان قلب خود و روح خود و آن وجود مقدّسى که مظهر اسماء و صفات الهى است، مظهر قدرت و علم الهى است، وعاء(۱) کامل معرفتاللّه است، یک ارتباطى به وجود بیاورند؛ با توجّه، با توسّل، با سخن گفتن، با اظهار ارادت کردن و خود را آماده نگه دارند؛ همه باید خودشان را آماده نگه دارند. هیچ کس نمیتواند بگوید که ظهور مهدى (علیه الصّلاة و السّلام) در آیندهى نزدیکى نیست؛ ما نمیدانیم، شاید در آیندهى نزدیکى بود؛ شاید در زمان حیات ما بود؛ شاید این توفیق براى مردم این نسل وجود داشت. مگر میشود با آلودگى، با ضعف نَفْس، با عدم اصلاح نَفْس در دوران دولت حق و حکومت الهى او با آن بزرگوار رابطه برقرار کرد؟ باید خود را آماده کنیم؛ هر کسى باید احساس کند که وظیفه دارد خود را آماده بکند؛ این آمادگى معنوى است، روحى است، آمادگى ایمانى است. هر کسى باید از امید و ایمان و نورانیّت، سرمایهى عظیمى در خود ایجاد بکند تا شایستهى این بشود که از نزدیکان آن حضرت، از خواصّ آن حضرت، از یاران آن بزرگوار، از همکاران او در حرکت عظیم جهانىاش قرار بگیرد. باید خودمان را آماده بکنیم. اگر از نزدیکان او نشدیم، اگر از پیروان او نشدیم، آن وقت شقاوتى بالاتر از این نیست... .