رویدادهای عمومی

تدبر۱۲


خلاصه :

آیه منتخب جزء دوازدهم

به نام خدا

آیه راجع به استقامت است خب بریم اول سخنانی از مقام معظم رهبری رو ببنیم بعدش بریم سراغ نکته ها و پیام های این آیه

 

 

 

آیه‌ای که پیامبر را پیر کرد!

در سوره‌ی «هود» خدای متعال به پیغمبر می‌فرماید:

«فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا»

 یک روایتی از پیغمبر هست که فرمود: «شیّبتنی سورة هود»  ؛ یعنی سوره‌ی «هود» من را پیر کرد؛

از بس بار این سوره سنگین بود. کجای سوره‌ی هود؟ نقل شده است که مراد، همین آیه‌ی «فاستقم کما امرت» است. چرا پیغمبر را پیر کند؟ چون در این آیه می‌فرماید: همچنانی که به تو دستور دادیم، در

این راه ایستادگی کن، استقامت کن و صبر نشان بده. خود این ایستادگی کار دشواری است. این «صراط» است؛ پل صراطی که مظهر آن را در روز قیامت برای ما تصویر کرده‌اند. باطن عمل و راه ما در

اینجا،‌‌ همان پل صراط است؛ ما الان داریم روی پل صراط حرکت می‌کنیم؛ باید دقت کنیم. اگر انسان بخواهد این دقت را در همه‌ی رفتار خود به کار بگیرد، او را پیر می‌کند. لیکن از این مهم‌تر به گمان من،

آن جمله‌ی بعد است: «و من تاب معک». پیغمبر فقط مأمور نیست که خودش ایستادگی کند؛ باید خیل عظیم مؤمنان را هم در همین راه به ایستادگی وادار کند. انسانهایی که از یک طرف در معرض

هجوم بلایا و مشکلات زندگی هستند - دشمنان، توطئه‌گران، بدخواهان و قدرتهای مسلط - و از طرف دیگر، مورد تهاجم هواهای نفسانی خودشان هستند - خواهشهای نفسانی و دل بی‌طاقت انسان که

از زر و زیور دنیا مجذوب می‌شود و به سمت آن‌ها کشیده می‌شود - از این صراط مستقیم، به چپ یا راست انحراف پیدا می‌کنند. محبت طلا و نقره، محبت پول، محبت شهوات جنسی، محبت مقام و

این‌ها، چیزهایی است که هر کدام، یک کمندی بر گردن دل انسان می‌اندازند و آن را به سمت خودش می‌کشانند. مقاومت و ایستادگی در مقابل این‌ها که انسان پایش نلغزد: «و من تاب معک»؛ مؤمنین

را در بین این دو جاذبه‌ی قوی - جاذبه‌ی فشار دشمن و جاذبه‌ی فشار درونی دل هوسران - و این دو مغناطیس، در خط مستقیم نگه داشتن و هدایت کردن، به گمان زیاد، این، آن کاری است که پیغمبر را

پیر کرد. می‌دانید نبی اعظم اسلام مسلمان‌ها را - چه در دوران مکه (سیزده سال) و چه در دوران تشکیل حکومت در مدینه - از چه گذرگاههای لغزنده و دشواری عبور داد و به آن قله‌ها رساند؟ یک چنین

حرکت عظیمی، کار هیچ انسانی نبود. آن مردمی که هیچی نمی‌فهمیدند و از اخلاق انسانی هیچ بویی نبرده بودند. پیغمبر این‌ها را به انسانهایی تبدیل کرد که فرشتگان الهی در مقابل عظمت و نورانیت

آن‌ها احساس حقارت می‌کردند. استقامت، این است.

 خطر انحراف از جهت‌گیری‌های انقلاب

نقطه‌ی مقابل این حرکت مستقیم در این آیه‌ی شریفه، طغیان قرار داده شده است؛ «و لاتطغوا».

طغیان، یعنی سرکشی؛ منحرف شدن. به پیغمبر می‌فرماید: هم تو - شخصاً - هم کسانی که همراه تو و با تو هستند، این راه را درست ادامه بدهید و منحرف نشوید؛ «انّه بما تعملون بصیر». مرحوم

علامه‌ی طباطبائی بزرگوار در تفسیر المیزان می‌فرماید: لحن این آیه، لحن تشدد است؛ هیچ نشانه‌ی رحمت در این آیه نیست. خطاب به خود پیغمبر است؛ «من افراد النّبیّ بالذّکر». در درجه‌ی اول، خود

پیغمبر را مخاطب قرار می‌دهد: «فاستقم». لذا این آیه به نحوی است که پیغمبر اکرم درباره‌ی سوره‌ی هود فرمودند: «شیّبتنی سورة هود»؛ سوره‌ی هود مرا پیر کرد. این به خاطر همین آیه است. در روایت

است که آن بخشی از سوره‌ی هود که پیغمبر می‌فرماید «من را پیر کرد»، همین آیه‌ی مبارکه است؛ به خاطر تشدیدی که در این آیه هست. در حالی که در یک جای دیگر قرآن هم دارد: «فلذلک فادع و

استقم کما امرت»، اما عنوان «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لا تطغوا» - منحرف نشوید، از راه برنگردید - خطاب سختی است که به خود پیغمبر است. این خطاب، دل پیغمبر را می‌لرزاند. این به

خاطر همین است که تغییر جهتگیری‌ها و منحرف شدن از راه اصلی - که هویت اصلی هر انقلابی به آن جهتگیری‌هاست و در واقع، سیرت انقلاب‌ها همین جهتگیری‌های اصلی است - بکلی راه را عوض

می‌کند و این انقلاب به هدفهای خود نمی‌رسد.  امروز ما احتیاج به استقامت داریم. ما هم از یک طرف، جاذبه‌های زندگی رنگارنگ، دل‌ها و هوسهای ما را برمی‌انگیزد. ما در دوران انقلاب، چقدر آدم‌ها

دیدیم که دل‌ها و اعتقادهای خوبی داشتند؛ اما در مقابل راحت‌طلبی، شهوات، قدرت و مقام، تعریف این و آن، و تهدید دشمن طاقت نیاوردند، به یک طرف لغزیدند و به معارضان و احیاناً معاندان راه خدا

تبدیل شدند. بنابراین ایستادگی لازم است. در مقابل دشمن هم ایستادگی لازم است. دشمن تهدید می‌کند، وعید و وعده می‌دهد، دائم عظمت خود را به رخ جامعه‌ی اسلامی و پیشرو می‌کشد، با زبان زور

صحبت می‌کند و احیاناً زبان زور را با برخی شیرینی‌های وعده‌های فریبنده در هم می‌آمیزد تا اینکه دل‌ها را گمراه کند. استقامت کردن در مقابل فریب‌ها و تهدیدهای دشمن، هنر بزرگی است که اگر یک

ملت این هنر را داشته باشد، آن وقت به قله می‌رسد؛ به جایی که دیگر دشمن فایده‌ای در تهدید نمی‌بیند و مجبور است با او بسازد یا در مقابل او تسلیم شود.  چالش اصلی همه‌ی تحولات بزرگ

اجتماعی - از جمله انقلاب‌ها - صیانت از جهتگیری‌های اصلی این انقلاب یا این تحول است. این مهم‌ترین چالش هر تحول عظیم اجتماعی است که هدفهائی دارد و به سمت آن هدف‌ها حرکت و دعوت

می‌کند. این جهتگیری باید حفظ شود. اگر جهتگیری به سمت هدف‌ها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس

اهداف خود عمل خواهد کرد.

استقامت در اهداف لازم است نه در روش‌ها

در اهداف و مبانی، ملاک ما باید «فاستقم کما امرت» باشد. به‌هیچ‌وجه عدول از مبانی و عدول از ارزش‌ها جایز نیست؛

اهداف، اهداف الهی است و هیچ تردید، شک یا ارتدادی از این اهداف جایز نیست؛ اما در روش‌ها بایستی تکامل، اصلاح، تغییر و رفع خطا، جزو کارهای دائمی و برنامه‌های همیشگی ما باشد؛ ببینیم کدام

روش ما، ولو به آن عادت کرده باشیم، غلط است، آن را عوض و اصلاح کنیم. باید مراقب باشیم که جای این تعبیرات عوض نشود؛ یعنی ما در زمینه‌ی اهداف، می‌گوییم استقامت؛ باید جای «هدف» را با

«روش» اشتباه نکنیم. استقامت در روش‌ها لازم نیست، استقامت در اهداف لازم است. در کار روش‌ها آزمون و خطا جاری است. البته باید از تجربه‌ها استفاده کنیم که آزمون ما آزمون موفقی باشد و

نخواهیم که دائم تجربه کنیم و پشت‌سر هم اشتباه؛ اما در زمینه‌ی اهداف، بایستی قرص و محکم بایستیم و یک قدم پایین نیاییم.

بیانات در دیدار بسیجیان‌ ۱۳۸۵/۰۱/۰۶ ۴) 

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره) ۱۳۸۹/۰۳/۱۴

 بیانات در دیدار بسیجیان‌ ۱۳۸۵/۰۱/۰۶ 

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره) ۱۳۸۹/۰۳/۱۴

بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۳/۰۶/۳۱

خب این تا اینجا اگر موافق باشین بریم سراغ درس هایی ار قرآن و پیام های این آیه

نکته ها

در روايات آمده است كه پيامبر فرمود: سوره‌ى هود مرا پير كرد. و گفته‌اند كه مراد حضرت اين آيه از سوره‌ى هود بوده است. «1» اگر چه فراز نخست اين آيه‌ «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ» در سوره‌ى ديگرى‌ «2» از قرآن مجيد نيز آمده، امّا آيه‌ى فوق به چنين خصوصيّتى معروف شده است. شايد سنگينى اين آيه، وجود فرازهاى ديگرى از تاريخ است كه در آيه بيان نشده و آن، استقامت ياران پيامبر صلى الله عليه و آله است كه همه‌ى آنها وفادار نبودند و پيامبر صلى الله عليه و آله از بى‌وفايى و ناپايدارى آنان در ناراحتى بود.

پیام ها

1- حال كه خداوند كيفر وپاداش همه را بدون كم و كاست مى‌دهد، پس استقامت كن. كُلًّا لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ‌ ... فَاسْتَقِمْ‌

2- نتيجه‌ى تاريخ انبيا، استقامت است. «فَاسْتَقِمْ»

3- در استقامت و پايدارى، رهبر بايد پيشگام همه باشد. «فَاسْتَقِمْ» (شرايط مكّه براى مسلمانان صدر اسلام، دشوار و نياز به استقامت بوده است)

4- پايدارى زمانى ارزش دارد كه در همه‌ى امور باشد. در عبادت، در ارشاد، تحمل ناگوارى‌ها و مانند آن. «فَاسْتَقِمْ»

 

امیدوارم از تدبر امروز حرفه ای استفاده کرده باشین

یاعلی

۳ سال پیش
https://www.hedayatmizan.ir/site/content/28520

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

ممنون از طرح تدبر که سطح جالبی بود

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران