معرفی

این مطلب در مورد شهید سلیمانی است

شهید قاسم سلیمانی

اگر جالب بود لایک کنید


خلاصه :

شهید حاج قاسم سلیمانی

قاسم سلیمانی (۲۰ اسفند ۱۳۳۵ – ۱۳ دی ۱۳۹۸) دومین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در ۱۳ دی ۱۳۹۸، هنگام خروج از فرودگاه بین‌المللی بغداد در طی عملیات آذرخش کبود به دستور دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده، مورد حمله موشک پهپاد نظامی ارتش ایالات متحده قرار گرفت و کشته شد. از جمله پیامدهای مرگ وی حمله به پایگاه هوایی عین الاسد که تحت شعار «انتقام سخت» اتفاق افتاد و سرنگونی پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بین‌المللی اوکراین توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.[۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]

سلیمانی طی جنگ ایران و عراق از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود و چندین بار مجروح شد و پس از آن تا سال ۱۳۷۶، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود. او از سال ۱۳۷۶ تا زمان مرگ به عنوان فرمانده در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت می‌کرد. سپس، در مقام فرمانده نیروی قدس سپاه نقش مهمی در تقویت قدرت نظامی حزب‌الله لبنان و گروه‌های مسلح فلسطینی، جنگ افغانستان، تشکیل گروه‌های شبه‌نظامی در عراق پس از سرنگونی صدام حسین، سرکوب اعتراضات مردم سوریه[۱۷] و تغییر روند جنگ داخلی سوریه به نفع بشار اسد، همچنین مقابله با داعش در عراق و سوریه داشته‌است. سلیمانی خودش را «سرباز صفر ولایت» می‌نامید و به عقیده بسیاری، هم در گفتار و هم در عمل نشان داده بود که کاملاً از سید علی خامنه‌ای و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران پیروی می‌کند.[۱۸][۱۹][۲۰][۲۱][۲۲]

سلیمانی تا پیش از حضور آشکار در جنگ علیه داعش در عراق، معمولاً در انظار عمومی ظاهر نمی‌شد؛ ولی حکومت ایران از زمان حضور او در عراق با انتشار تصاویر متعددش با نیروهای عراقی، شروع به شناساندن چهرهٔ وی کرد. جایگاه سلیمانی به‌تدریج به عنوان یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های نظام جمهوری اسلامی نزد برخی از مردم ایران اوج گرفت.[۲۳][۲۴][۲۵] این در حالی است که برخی از ایرانیان وی را یک «قاتل» می‌دانند[۲۶][۲۷] و چندی پس از درگذشت او تصاویر و بنرهای او را پاره کردند یا به آتش کشیدند.[۲۸][۲۹][۳۰][۳۱] گروهی از ایرانیان هم او را یک مهرهٔ مهم در ماشین سرکوب می‌دانند.[۳۲] سلیمانی به خاطر مشارکت در سرکوب مخالفان بشار اسد از سوی اتحادیه اروپا و به خاطر برنامه اتمی ایران از سوی سازمان ملل تحریم شده‌بود و دولت آمریکا هم از سال ۲۰۰۵ وی را به عنوان یک تروریست می‌شناخت.[۳۳][۳۴]

ساعاتی پس از انتشار خبر مرگ قاسم سلیمانی، گروهی از شهروندان عراقی در خیابان‌های بغداد و اپوزیسیون سوریه در ادلب به شادمانی و پخش شیرینی پرداختند.[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹] پس از درگذشت سلیمانی، گروهی از مردم ایران، هندوستان،[۴۰] پاکستان،[۴۱] گروه‌های اسلامی مالزی،[۴۲] فلسطین،[۴۳] ترکیه،[۴۴] حوثی‌های یمن،[۴۵] شیعیان کشمیر،[۴۶] طرفداران حزب‌الله در لبنان،[۴۷] طرفداران اسد در سوریه[۴۸] و مردم عراق[۴۹] تظاهراتی در محکومیت این اقدام آمریکا و همدردی با سلیمانی برگزار کردند.[۵۰] اجساد قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و سایر مقتولان عملیات آذرخش کبود در بغداد، کاظمین، کربلا و نجف تشییع شد و هزاران نفر از مردم عراق در این مراسم حضور یافتند. سپس اجساد به ایران منتقل شدند و به ترتیب در شهرهای اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان با حضور گسترده مردم تشییع شد، به طوری که در مراسم تشییع در تهران، جمعیت چند میلیونی از مردم گرد آمدند و برخی رسانه‌ها آن را شلوغ‌ترین مراسم تشییع جنازه در ایران پس از تشییع سید روح‌الله خمینی دانستند. سلیمانی در رسانه‌های بین‌المللی، به عنوان «فرماندهٔ سایه» توصیف می‌شد. این رسانه‌ها از او به عنوان شخصیتی تأثیرگذار در شکل‌گیری جبهه نبرد علیه داعش و شکست آن یاد می‌کنند تاحدی که مرگ او را اشتباه ترامپ و خبر خوبی برای جهادی‌ها می‌دانند،[۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵][۵۶][۵۷] هرچند برخی نقش وی در فروپاشی داعش را بی اساس می‌دانند.[۵۸]

زندگی

قاسم سلیمانی در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ در قنات ملک که روستایی کوهستانی با ساختاری طایفه‌ای (طایفه سلیمانی کرمانی) بود، واقع در شهرستان رابر، از توابع کرمان زاده شد.[۵۹][۶۰] او اصالتی لر داشت.[۶۱][۶۲] نام پدرش حسن و نام مادرش فاطمه سلیمانی بود؛ یک خواهر و یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر داشت.[۶۳]

او از ۱۲ سالگی روستای خود را برای کار در شهر کرمان ترک کرد. در نوجوانی به کار بنایی مشغول بود و در سال‌های ابتدای جوانی، از پیمانکاران سازمان آب کرمان به‌شمار می‌آمد.[۶۴][۶۵] وی در سنین جوانی ازدواج کرد و دو فرزند پسر به نام‌های حسین و محمدرضا و دو فرزند دختر به نام‌های زینب و فاطمه داشت.[۶۶][۶۴] سلیمانی در سال‌های آخر زندگی در شهرک «شهید دقایقی» در محله شیان در کنار پارک جنگلی لویزان در تهران زندگی می‌کرد.[۶۷]

آغاز فعالیت‌های انقلابی و نظامی

قاسم سلیمانی یکی دو سال پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از طریق سید رضا کامیاب که در ماه رمضان برای تبلیغ از مشهد به کرمان آمده بود و یکی از گردانندگان اصلی راهپیمایی‌ها و اعتصابات کرمان بود، جذب نهضت روح‌الله خمینی شد.[۶۸] کامیاب بعدها سلیمانی را با سیدعلی خامنه‌ای آشنا کرد و در ۷ مرداد ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد.[۶۴]

سلیمانی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ابتدا در حین ادامه فعالیت در سازمان آب کرمان، به عضویتِ مجموعه‌ای بنام سپاه افتخاری درآمد[۶۹] و سپس با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این نهاد پیوست. شورای فرماندهی سپاه در کرمان پیش از ۸ خرداد ۱۳۵۸ تشکیل شد و سلیمانی همزمان با کار در سازمان آب، به سپاه پیوست. به گفتهٔ اصغر محمدحسینی حداکثر دوره آموزش آن‌ها ۴۵ روز بوده‌است. وی، علی‌رغم آن‌که تا پیش از آن هیچ تجربهٔ نظامی نداشت، به علت عملکرد خوبش به عنوان مربی انتخاب شد. سپس، مدت کوتاهی بعد به همراه جمعی از سپاهیان برای کمک به اداره و حفاظت شهر مهاباد در برابر جدایی طلبان کرد به این شهر فرستاده شد. پس از بازگشت از مهاباد تا شروع جنگ ایران و عراق فرمانده پادگان قدس سپاه کرمان بود.[۶۸]

جنگ ایران و عراق

سلیمانی در ابتدای جنگ ایران و عراق گردانی متشکل از نیروهای رزمی کرمان را تشکیل داد که کمی بعد به تیپ زرهی و نهایتاً به لشکر ۴۱ ثارالله تبدیل شد. او از ابتدای تشکیل این لشکر در سال ۱۳۶۱ تا رفتن به نیروی قدس در سال ۱۳۷۶ فرمانده این لشکر بود و در بسیاری از عملیاتهای سپاه در جنگ نقش کلیدی داشت.[۷۰] لشکر ۴۱ ثارالله تحت فرماندهی او متشکل از نیروهای سه استان کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان بود، و به لشکر «خط شکن» معروف بود.[۶۵] این نیروی رزمی در ابتدا یک گردان بود که قبل از عملیات فتح‌المبین توسط حسن باقری به سطح تیپ ارتقا پیدا کرد و قاسم سلیمانی توانست وارد جلسات فرماندهان سپاه شود. با این حال تا عملیات رمضان، تیپ وی عمدتاً نقش پشتیبانی را برعهده داشت.[۷۱] سلیمانی از فرماندهان عملیات‌های والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود.[۷۲] سلیمانی چندین بار در جنگ مجروح شد از جمله در عملیات بستان از ناحیه شکم[۷۳] و در عملیات طریق القدس در اثر انفجار خمپاره از ناحیه دست و شکم مجروح شد.[۷۴]

فعالیت‌ها پس از جنگ

فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله

با پایان یافتن جنگ ایران و عراق در ۱۳۶۷ ه‍. ش، لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشخاص مسلح و قاچاقچیان مواد مخدر شد، که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند. قاسم سلیمانی تا هنگام انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، این سمت را عهده‌دار بود.[۶۹]

به گفتهٔ علی قاسمی، فرمانده سپاه انصار الرضا استان خراسان جنوبی، وی در برقراری امنیت در مرزهای شرقی از تایباد تا زابل و زاهدان کوشید. امنیت را در جاده بیرجند-قائن و بیرجند-زاهدان برقرار کرد. همچنین راه ارتباطی بیرجند به کرمان در کویر سوزان شهداد را از اشرار پاکسازی کرد.[۷۵]

فرماندهی نیروی قدس

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶، هم‌زمان با اوج‌گیری طالبان در افغانستان، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.[۶۹] او با تجربه‌ای که از جنگ داخلی کردستان داشت، گزینه‌ای مناسب بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگ‌های داخلی بود، وارد عمل شود. از همه مهم‌تر این‌که سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران و افغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس، تجربهٔ زیادی اندوخته بود.[۶۹] وی تا پایان عمر در سال ۱۳۹۸ این سمت را عهده‌دار بود.[۶۵]

مداخله در کشورهای دیگر

قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس در امور برخی از کشورهای خاورمیانه، زیر عنوان‌هایی مانند دفاع از جان مسلمانان، مداخله می‌کرد؛ ولی از دیدگاه برخی از تحلیل‌گران[کدام؟]، این ادعای وی نیز همانند برخی از ادعاهای دیگرش دروغ بوده و بلکه با دفاع از برخی از حاکمان منطقه، باعث کشتار صدها هزار مسلمان (و غیر مسلمان) شده‌است. دستگاه تبلیغاتی حکومت جمهوری اسلامی مانند دستگاه تبلیغاتی رژیم سوریه (بشار اسد) با تمرکز بر جنایات داعش تلاش می‌کند تا مخاطبان، جنایات بشار اسد و همپیمانانش (جمهوری اسلامی ایران و نیز روسیه) را فراموش کنند.[۷۶]

تجهیز حزب‌الله در لبنان و شرکت در جنگ سال ۲۰۰۶

به گفتهٔ سید حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان، قاسم سلیمانی از زمان انتصاب به فرماندهی سپاه قدس ارتباط نزدیکی با نیروهای حزب‌الله لبنان داشت. وی علاوه بر مشارکت در تجهیز و طراحی بخش نظامی، در حوزه برنامه‌ریزی سیاسی این حزب نیز مشارکت داشت.[۷۷] خود قاسم سلیمانی در یک مصاحبهٔ تلویزیونی می‌گوید که اندکی پس از شروع جنگ اسرائیل با لبنان در سال ۲۰۰۶، وی از ایران به بیروت می‌رود. پس از یک هفته به ایران بازمی‌گردد و در جلسه‌ای در مشهد با حضور سید علی خامنه‌ای، سران قوا، اعضای شورایعالی امنیت ملی و برخی فرماندهان نظامی گزارشی از وضعیت جنگ را بیان می‌کند. سپس بلافاصله به لبنان بازمی‌گردد تا پیام روحیه بخش رهبر جمهوری اسلامی را به رهبران حزب‌الله برساند.[۷۸]

جنگ داخلی عراق

مقالهٔ اصلی: مداخله ایران در عراق (۱۳۹۳–تاکنون)

به گفتهٔ بی‌بی‌سی نیروی قدس به فرماندهی سلیمانی نقش تأثیرگذاری در روند جنگ عراق داشته‌است. به گفته بی‌بی‌سی، سلیمانی از آغاز حضور نیروهای آمریکا در عراق در ۲۰۰۳، برای انجام عملیات علیه نیروهای آمریکایی، به تأسیس و پشتیبانی گروه‌های شبه نظامی مسلح پرداخت و آن‌ها را پرورش داده و تجهیز کرد که این عملیات‌ها غالباً همراه با تلفات وسیعی در بین نیروهای امنیتی عراقی و شهروندان عادی همراه بود. این گروه‌های شبه نظامی، زیر نظر قاسم سلیمانی و با پشتیبانی سپاه قدس به شکل سریع و قارچ گونه رشد کردند و به چالشی جدی برای ثبات دولت عراق تبدیل شدند. در سال ۲۰۱۴، در پی حمله داعش به غرب عراق، قاسم سلیمانی با استفاده از نفوذش بر نخست‌وزیر وقت عراق نوری المالکی، به سازماندهی این گروه‌ها در قالب حشد الشعبی پرداخت و به آن چتر قانونی بخشید.[۷۹]

در ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۰۷، استنلی مک‌کریستال ژنرال آمریکایی مطلع شد محمدعلی جعفری فرمانده سپاه و قاسم سلیمانی از طریق چند خودرو در حال حرکت به مرز ایران و عراق هستند. در عراق آمریکایی‌ها در حال تعقیب آن‌ها بودند. کاروان خودروها وارد ساختمان ناشناخته‌ای در شهر اربیل کردستان عراق شدند که روی آن فقط نوشته بود «کنسولگری»، که نشان می‌داد افراد داخل ساختمان تحت پوشش دیپلماتیک عملیات انجام می‌دهند. نظامیان آمریکایی وارد ساختمان شدند و ۵ ایرانی که همگی پاسپورت دیپلماتیک داشتند را دستگیر کردند، اما اثری از محمدعلی جعفری و قاسم سلیمانی نبود. به گفتهٔ مک‌کریستال، هر پنج نفر از اعضای سپاه قدس بودند. ۹ روز بعد از این واقعه، ۹ تا ۱۲ شبه نظامی به رهبری گروه شبه نظامی شیعهٔ عصائب اهل الحق طی حمله‌ای به مقر فرماندهی نظامیان آمریکا در کربلا که در بین مراکز فرماندهی پلیس عراق واقع است، سوار بر تعدادی خودروی نظامی با گذشتن از چندین لایهٔ امنیتی، به ساختمان اصلی فرماندهی که در آن ۳۰ آمریکایی مستقر بود نفوذ کردند و ۴ نظامی آمریکایی را اسیر گرفتند و از منطقه خارج شدند و به نزدیکی رود فرات رفتند، در نهایت با تعقیب هلیکوپترهای آمریکایی شبه نظامیان فرار کردند و در مجموع پنج نظامی آمریکایی کشته شدند. این عملیات «برجسته‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات در طول چهار سال جنگ» در عراق توصیف شده و افسران آمریکایی و مقامات عراق ادعا کرده‌اند، ایران در آن نقش داشته و پاسخی به اسارت ۵ ایرانی در اربیل بوده‌است. این نخستین بار بود که آمریکایی‌ها مستقیماً به قاسم سلیمانی و نقش او در عراق اشاره کردند.[۸۰]

در سال ۲۰۰۹، گزارشی افشا شد که ریموند تی. اودیرنو و کریستوفر آر. هیل (بالاترین مقامات آمریکا در بغداد در آن هنگام) در دفتر جلال طالبانی (که از دهه‌ها پیش با سلیمانی ارتباط داشته‌است) با قاسم سلیمانی ملاقات کرده‌اند. هیل و اودیرنو بعداً این خبر را رد کردند.[۸۱]

در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰، جیمز جفری (سفیر آمریکا در عراق) و لوید آستین (فرمانده ارشد نظامیان آمریکا در عراق)، در بیانیه‌ای تشکیل دولت جدید عراق به رهبری نوری المالکی را تبریک گفتند. به گفتهٔ سران عراقی، هنگام انتشار این بیانیه، آمریکایی‌ها خودشان می‌دانستند که در واقع سلیمانی آن‌ها را از عراق بیرون کرده‌است. حزب ایاد علاوی، سیاست‌مدار سکولار طرف‌دار آمریکا، اکثریت اعضای پارلمان را داشت ولی در نهایت به قدرت نرسید چون آمریکا او را به نفع نوری المالکی کنار زد. به گفتهٔ خود علاوی، اگر او نخست‌وزیر می‌شد نیازمند حمایت آمریکا بود، اما آمریکا مایل بود عراق را ترک کند، و «عراق را به ایران داد». در نهایت جلال طالبانی و نوری المالکی که هر دو از نزدیکان و کاندیداهای مورد ترجیح سلیمانی بودند، به قدرت رسیدند. رهبر سابق عراق می‌گوید «ما به آمریکایی‌ها می‌خندیدیم … سلیمانی کاملاً آن‌ها را ضربه‌فنی کرد، و آمریکایی‌ها در ظاهر تشکیل دولت جدید را به یکدیگر تبریک می‌گفتند.»[۸۰]

گفته شده‌است سلیمانی پیامکی را از طریق جلال طالبانی برای دیوید پترائوس ژنرال آمریکایی و رئیس سازمان سیا فرستاده‌است با این محتوا که: «پترائوس عزیز، شما باید بدانید که من سیاست‌های ایران در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان را کنترل می‌کنم. در واقع سفیری که در بغداد است از اعضای نیروی قدس است. شخصی که قرار است جایگزین او شود هم از اعضای نیروی قدس است.»[۸۰]

در سال ۲۰۱۱ موفق الربیعی سیاست‌مدار و وزیر سابق امنیت ملی عراق در مصاحبه‌ای با روزنامه الشرق الاوسط، سلیمانی را «بدون شک قدرت‌مندترین مرد در عراق» خوانده‌بود.[۸۲] به گفتهٔ او سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به ویژه در منطقه سبز بغداد (که سفارت‌خانه‌های غربی و عربی و ادارات و خانه‌های مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد.[۸۳][۸۴]

سلیمانی خود در نشست مقدماتی «کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی» گفت: «ایران در جنوب لبنان و عراق نیز حضور دارد. در واقع این مناطق به نوعی تحت تأثیر عملکرد و تفکر جمهوری اسلامی ایران هستند.» اما تعدادی از نمایندگان پارلمان عراق در بیانیه‌ای سخنان سلیمانی را محکوم کرده و وی را دچار توهم خواندند.[۸۵]

پس از یورش پیکارجویان دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در ژوئن ۲۰۱۴ (خرداد ۱۳۹۳) به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای این کشور از جمله موصل و تکریت و از هم پاشیدن ارتش عراق و ناتوانی نیروهای مسلح این کشور در نبرد با داعش و پس از جدی شدن خطر تصرف بغداد (پایتخت عراق) توسط این گروه، روزنامه ساندی تایمز انگلیس، وال‌استریت ژورنال و نیویورک تایمز مدعی شدند ایران فرماندهی ارتش از هم فروپاشیده عراق را برعهده گرفته تا با نیروهای گروه تروریستی داعش مقابله کند. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران، عملیات دفاع از بغداد پایتخت عراق را در مقابل حملات نیروهای گروه تروریستی داعش، فرماندهی می‌کرد. یک منبع عراقی مدعی شد: سلیمانی با ۶۷ مشاور ارشد خود به عراق سفر کرد و فرماندهی عملیات‌ها را برعهده گرفت و بر استقرار نیروهای عراقی و برنامه‌ریزی برای عملیات، نظارت داشته‌است.[۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰] سید حسن نصرالله بعداً اعلام کرد که قاسم سلیمانی از وی خواسته‌است تا ۱۲۰ نفر از فرماندهان میدانی حزب‌الله را برای جنگ با داعش در عراق، در اسرع وقت در اختیار وی قرار دهد.[۹۱]

 

پیارسال
سلام .مختصر و مفید و ... بقیش رو حضوری میگم

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران