مقالات
دریاقلی
خلاصه :
درس هشتم کتاب فارسی پاییهششمدریاقلی سورانی (در روستای یان چشمه در استان چهار مهال بختیاری - ۹ آبان ماه 1359)، یک اوراقچی ساده درآبادانبود که در جریان حمله عراق به ایرانمتوجه نفوذ غافل گیرانه عراقیها ازرودخانه بهمنشیرمیشود و مسافت ۹ کیلومتری را از گورستانِ اتومبیلهای فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیروهای خودی را با دوچرخه میپیماید و از یورش عراقیها آگاه میسازد. وی در کشاکش این ماجرا بر اثر ترکش خمپاره مجروح شد و در راه پشت جبهه در قطار درگذشت.داستان دریاقلی سورانی در کتاب درسی ششم ابتدایی آمده است.
شرح ماجرای شهید دریاقلی
در جریان جنگ ایران و عراق، پس از سقوط خرمشهر،ارتش عراقتصمیم گرفت که آبادان را نیز اشغال کند و به همین دلیل، این شهر را محاصره و از سمت کوی ذوالفقاری به سمت شهر حمله کرد. این بخش از شهر، دور از مرکز آبادان بود و با توجه به درگیریهای فراوان، نیروهای زیادی در آن جا نبود تا آن که دریاقلی سورانی متوجه شد و با دوچرخه به سمت شهر حرکت کرد تا مسئولان سپاه را خبر کند و همانطور که رکاب میزد، فریادکنان مردم را به سمت ذوالفقاری هدایت کرد. مردم نیز با شنیدن فریادهای التماس گونه او از خانهها بیرون آمدند و با هر چه در دست داشتند، از چوب و چاقو و بیل و کلنگ به سمت ذوالفقاری حرکت کردند. در همین هنگام، دریاقلی که دوچرخهاش پنچر شد، دید که دیگر قادر به حرکت نیست، بنابراین پیاده شده و با دویدن، خود را به سپاه آبادان رساند و موضوع را به فرماندهی سپاه گفت و نیروهای سپاه و بسیج هم سریع به سمت ذوالفقاری حرکت کردند. سورانی سپس پیاده به سمت مقر هنگ ژاندامری دویده و نیروهای خودی را از حمله عراقیها آگاه نمود. در صورت سقوط آبادان ارتش عراق توان یورش به اهواز را پیدا میکرد.
بلافاصله نیروهای نظامی داخل شهر اعم از سپاه، بسیج و مردم محلی (عرب زبان و غیر عرب) به منطقه ذوالفقاری آمده و به سه گروه ۱۲، ۱۳ نفری تقسیم شدند. دو گروه از وسط و یک گروه هم به سمت چپ (از حاشیه بهمنشیر) رفتند تا عراقیها را دور زده و به پل دست یابند. تعدادی از افراد شرکت کننده در عملیات اسلحه نداشتند و هنگامی که کسی کشته یا زخمی میشد، با اسلحه او میجنگیدند. سرانجام مهاجمان که تا جاده خسروآباد پیش آمده بودند، به داخل نخلستان عقب رانده شدند. نیروهای محور چپ به نزدیک پلی که عراقیها نصب کرده بودند رسیدند و با انهدام تجهیزات در حال عبور از آن، پل را مسدود و عقبه عراقیها را قطع کردند. عراقیها با مشاهده این وضع نا امیدانه به مقاومتهای پراکنده دست زدند، عدهای هم تسلیم شدند یا به قصد فرارخود را به بهمنشیر انداختند. به این ترتیب عملیات متوقف کردن پیش روی مهاجمان و عقب راندن آنها تا ساعت ۱ بامداد ۱۰ آبان با موفقیت به پایان رسید. دو شب بعد از این عملیات، عراقیها با اطلاعاتی که از جاسوسان خود به دست آورده بود، کلبه گلی دریاقلی سورانی را هدف خمپارهها قرار دادند. وی که به شدت مجروح شده بود پس از رسیدگی اولیه، برای درمان با قطار به تهران اعزام شد، لیکن در راه درگذشت و در بهشت زهرای تهران در ردیف ۹۲ قطعه ۳۴ دفن گردید.