در اینجا بخشی از انواع آرایه و تعریف آنها آمده است
واجآرایی
وقتی تکرار یک یا چند صامت یا مصوت بیش از حد معمول در بخشی شعر رخ دهد، به گونهای که آن را خوشآهنگ کند، به آن «واج آرایی» یا «نغمه حروف» میگوییم.
جناس
جناس در لغت به معنی همجنس بودن است. در صنایع بدیع، جناس آرایهای است که در آن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا همجنس اما در معنی مختلف باشند، به کار میرود.
جناس تام
جناس تام، همانگونه که از نامش مشخص است، نوعی جناس است که در آن، دو کلمه در شعر میآید که کاملاً یکسان هستند، اما معنی آنها متفاوت است.
جناس ناقص
جناس ناقص یا جناس غیرتام، نوعی جناس است که در آن، دو کلمه در یکی از موارد آوایی با هم تفاوت دارند. جناس ناقص را میتوان در دو دسته جناس ناقص حرکتی و جناس ناقص اختلافی بررسی کرد.
در جناس ناقص حرکتی یا جناس محرّف، دو کلمه در مصوت کوتاه با هم تفاوت دارند. بیت زیر از حافظ جناس ناقص حرکتی دارد:
زمان خوشدلی دَریاب و دُر یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
اما در جناس ناقص اختلافی، کلمات در یکی از حروف با هم تفاوت دارند. مثلاً در بیت زیر از حافظ، کلمات «دستی»، «مستی» و «هستی» با هم در یک حرف تفاوت دارند:
گام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
جناس زاید
در جناس زاید یا افزایشی، که به نوعی میتوان آن را جناس ناقص نیز در نظر گرفت، دست کم یکی از چند کلمه نسبت به کلمات دیگر یک حرف بیشتر دارد.
سجع
سجع در لغت به معنی بانگ کردن قمری و سخن با قافیه گفتن است و در مطالب قبلی مجله فرادرس نیز به آن اشاره کردیم. در صنایع ادبی، سجع آرایهای است که در آن، کلمات نثر همقافیه هستند. میتوان چنین گفت که سجع در نثر، همان حکم قافیه در شعر را دارد.
سجع مطرف
مطَرَّف یعنی طرفدار و سجع مطرف به این معنی است که طرف اول یکی از کلمات با طرف اول کلمه دیگر متفاوت باشد. به عبارت دیگر، تنها حرف یا حروف آخر آنها یکی باشند.
سجع متوازن
در سجع متوازن، فقط وزن دو کلمه یکی است و حروف آنها یکی نیست.
سجع متوازی
در سجع متوازی، کلمات هموزن هستند و واج پایانی آنها نیز یکی است. به همین دلیل است که سجع متوازی خوشآهنگتر است.
ترصیع
ترصیع در لغت به معنی جواهر نشاندن بر چیزی و گوهرنشان ساختن است. در ترصیع كلمات یک مصراع یا عبارت با کلمات مصراع یا عبارت ديگر در وزن و حروف پايانی يكسان هستند.
ملمع
ملمع از کلمه لمعه گرفته شده که به معنی پارهای از گیاه که خشک شده و باقی آن، تر باشد. همچنین، ملمع در لغت به معنی چیزی است که از دو بخش ممتاز ترکیب شده باشد. در اصطلاح ادبی، وقتی شاعر بیت یا مصراعی را به زبانی دیگر بیاورد و سروده خود او باشد، میگوییم از آرایه ملمع استفاده کرده است.
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن است و استعمال کلمهای در غیر معنی حقیقی خودش به منظور تشبیه. در واقع، میتوان چنین گفت که استعاره همان تشبیه است که در آن، یکی از طرفین تشبیه (مشبه و مشبهبه) حذف شده است. به عبارت بهتر، در استعاره کلمهای را به جای کلمهای دیگر قرار میدهیم به این شرط که مشابهت داشته باشند. یکی از دلایل استفاده از استعاره، تکراری شدن تشبیهات مختلف و رایج آن بین عامه مردم است.
از معروفترین انواع استعاره میتوان به استعاره مصرحه و استعاره مکنیه اشاره کرد.
استعاره مصرحه
واژه «مصرّحه» مؤنث مصرح به معنی تصریح شده و روشن و آشکار و بیپرده است. در استعاره مصرحه مشبه حذف میشود و به جای آن مشبه به قرار میگیرد.
استعاره مکنیه
واژه «مکنیه» مؤمث مکنی و به معنی کنیه داده شده است؛ دقیقاً برعکس معنی واژه مصرح. همانطور که حدس زدهاید، در استعاره مکنیه، برعکس استعاره مصرحه، مشبهبه حذف میشود. اما نکتهای اینجا وجود دارد و آن این است که در استعاره مکنیه قرینهای برای مشخص کردن مشبه وجود دارد. عطار در تذکرهالاولیا در ذکر بایزید بسطامی چنین نوشت:
... و گفت: به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود. چنانکه پای مرد به گلزار فرو شود، پای من به عشق فرو میشد.
همانطور که میبینیم، عشق به باران تشبیه شده و خود مشبهبه که باران باشد، نیامده است. بنابراین، استعاره مکنیه داریم.
محمدصالح دادگسترنیا
۳ ماه پیش