مقالات
سریه موته
خلاصه :
(جنگ بدون پیامبر(صغزوه مؤته، جنگی بود که در سال ۶۲۹ میلادی و در ۵ جمادیالاول سالهشتم هجری، در نزدیکی دهکده مؤته، بین مسلمانان عرب پیرومحمد (پیامبر اسلام) و ارتشی از امپراتوری روم شرقی درگرفت.
محمد در سال هفتم هجرت، نامهای به فرمانروای مرزی شام که از سوی امپراتورروم برگزیده میشد، نوشت. وقتی سفیر محمد به دهکده مؤتة رسید، مأموران مرزی او را دستگیر کردند و کشتند. خبر کشته شدن سفیر مدتی بعد به محمد رسید
محمد در سال هشتم هجرت، گروهی از آموزگاران قرآن را برای آموزش قرآن به سرزمین مؤته فرستاد. آموزگاران قرآن با مخالفت ناگهانی برخی از اهالی آن سرزمین روبهرو شدند و همه ایشان جز یکتن کشته شد. این خبر نیز به محمد رسید
محمد برای گرفتن انتقام کشته شدگان، سپاهی ۳۰۰۰ نفری گردآورد و فرماندهی آن را به جعفر بن ابی طالب سپرد، و اگر جعفر کشته شود، زید بن حارثه فرمانده سپاه خواهد بود، و اگر او نیز کشته شود، عبدالله بن رواحه فرمانده خواهد بود.]
محمد سپاه را تا نقطهای به نام ثنیةالوداع همراهی کرد.
نصیحت پیامبر اسلام به سپاهیان]
چون سپاهیان قصد حرکت از مدینه کردند محمد برای آنها خطبه ایراد کرد و چند نکته را به آنها سفارش کرد۸]
- ضمن توصیه به تقوی اللهی، از ایشان خواست تا در برخورد با مشرکان، قبل از جنگ سه پیشنهاد بدهد:
- آنها را به پذیرش اسلام دعوت کنید و اگر پذیرفتند از آنها بخواهید تا به مدینه حجرت کنند
- اگر نپذیرفتند مهاجرت کنند و در سرزمین خود باقی ماندند، برای آنها از فیء و غنائم سهمی نباشد مگر آنکه در کنار شما جهاد کنند.
- اگر اسلام را نپذیرفتند، به قبول جزیه دعوتشان کنید؛ و اگر نپذیرفتند و از راه خصامت با شما وارد شدند، با استعانت از خدا با آنها بجنگید.
- اگر به کسی امان دادید از سمت خودتان باشد و نه خدا و رسول خدا، چرا که اگر امان آنها شکسته شد خدا و رسول خدا را تحقیر میکنید.
- به افرادی که در صومعهها زندگی میکنند آسیبی نرسانید.
- معترض زنان و کودکان و پیرها نشوید.
- هیچ درختی را قطع نکنید.
- هیچ خانهای را خراب نکنید.
سپاه اسلام راه شام را پیش گرفت و در راه آگاه شدند که هراکلیوس، پادشاه روم با ۱۰٬۰۰۰ سرباز در آن حدود اردو زده و حتی از قبیلههای مرزنشین شام یاری گرفتهاست. با کشتهشدن فرماندهان برگزیده پیامبر، مردی به نام ثابت بن ارقم پرچم را برداشت؛ سپاهیان از او خواستند که فرماندهی را برعهده بگیرد اما او نپذیرفت. آنگاه خالد بن ولید که به تازگی اسلام آورده بود، فرماندهی را پذیرفت. خالد پیش از آن فرمانده یک بخش سوارهنظام ۵۰۰۰ نفری سپاه بود. در زمان فرماندهی خالد، سه بخش سپاه از دست رفته بود و ۱۵۰۰ تن کشته شده بودند.
خالد، در نیمهشب به جابهجایی نیروها پرداخت. وی دستور داد که مسلمانان نیمهشب به نقطهای دور بروند و با دادن شعار به اردوگاه بازگردند. وی همچنین عدهای سوارهنظام را به عقب فرستاد؛ و سپس دستور داد که در بازگشت به قدری تند بروند که گرد و خاک به آسمان برسد. خالد خواسته بود تا از این راه دشمن، گمان کند که نیروهای کمکی برای مسلمانان رسیده و نیروی آنان افزایش یافتهاست.
خالد به قدری پیش رفت که به فرمانده حارث بن ابیشمر رسید و آن مرد را که به نام ملک بن بلاوی خوانده میشد، کشت.
سپاه اسلام، به فرمان خالد عقب نشست. خالد، توانست هزار تن از مسلمانان را به مدینه بازگرداند.
عباس رستمی
۶ سال پیش
برادر ... كپي ممنوع