آموزش

شهر بانو


خلاصه :

زن ایرانی مادر امام سجاد(ع)...

بنا به قول مشهور، مادر امام سجاد (ع) به نام شهر بانو، یکی از دختران یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) بود.

       در مورد نام ایشان نامهای بسیاری عنوان شده چون: سلامه، سلمه، غزاله، ام سلمه، بره،  جهان بانویه، جهان شاه، حرار، خوله، سلافه، سلامه، سلمه، سادره، شاه زنان، شهر بان،  شهر بانو، شهر بانویه، شهر ناز ، فاطمه، مریم، و سیدة النساء ذکر شده است.

در سال 21 هجری، سپاه ساسانی در جنگ نهاوند از مسلمانان شکست سختی خورد.  پس از جنگ نهاوند حکومت ساسانی تسلط خود را بر سرزمین ایران از دست داد و  ملک ساسانی تکه تکه شد و تکلیف هر شهر به دست مرزبانان افتاد. برخی در برابر  مسلمانان به جنگ می پرداختند و بعضی تسلیم می شدند و به پرداخت مالی گردن می نهادند. چهارده سال برای بسته شدن دفتر امپراطوری بزرگ ایران، زمان بسیار کوتاهی است. انهدام حکومتی که بر نیمی از جهان حکم می راند. و این امری عجیب و غیر قابل تصور بود.

یزدگرد ساسانی، در جنگ با مسلمانان شکست خورد و عاقبت در مرو به دست آسیابانی  به قتل رسید و دختران او به مدینه روانه گشتند. در مورد زمان و نحوه اسارت شهربانو و ورود  وی به مقر حکومت اسلامی، روایات چندی وجود دارد.

      شهر بانو پس از فتح ایران به دست سپاه اسلام، به صورت اسیر وارد مدینه شد و  در مدینه با انتخاب خود، با امام حسین ازدواج کرد. این بانو دارای فضایل و مکارم اخلاقی  والایی بود و بعلاوه از جمال ظاهری عالی نیز بر خوردار بود. ازدواج وی با امام حسین را

بین سالهای 35 و 36 هجری قمری دانستند. حضرت علی (ع) در مورد شهر بانو به امام حسین فرموده بود: ای حسین ! این بانوی پسندیده را به خوبی محافظت کن و به او نیکی کن!

چرا که بزودی از او فرزندی متولد می گردد که پس از تو بهترین اهل زمین خواهد بود. پس از ازدواج این دو بزرگوار، سر انجام در سال 38 هجری قمری، حضرت سجاد (ع) در شهر مدینه دیده به جهان گشود. بنا بر قول مشهور، این بانوی بزرگوار در هنگام تولد  تنها فرزندش، حضرت سجاد (ع) از دنیا رفت و پس از او، یکی از زنان امام حسین (ع)  عهده دار محافظت و نگهداری از امام سجاد (ع) شد. این نا مادری چنان  در حق امام سجاد (ع) نیکی کرد که امام (ع) به پاس احترام و قدر دانی از محبتهایش او را مادر خطاب می کرد.

۶ سال پیش
افتخاري براي ايرانيان است. اماعجيب است از چنين پادشاهي چنين دختري ادم ياد اين شعر مي افتد : گرنگهدار من آن است كه من مي دانم شيشه رادربغل سنگ نگه مي دارد

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

۶ سال پیش
ممنونم

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران