مقالات

زندگی نامه و سبک اشعار

سنایی غزنوی

ابولمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی


خلاصه :

در این مطلب به ارائه ی تحقیقی در مورد سنایی غزنوی شاعر قرن پنجم و ششم هجری قمری می پردازم.

ابولمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی در سال 463 یا 473 در غزنین شهری در شرق افقانستان کنونی به دنیا آمد. و در سال 525 یا 535 در 62 سالگی از دنیا رفت. آرامگاه او در شمال شهر غزنی امروزی و در غرب شهر قدیمی و تاریخی غزنین در شرق افقانستان واقع است.

آرامگاه سنایی

ازشعر سنایی برمی‌آید او به تمام دانشهای زمان خود آگاهی و آشنایی و در برخی تبحر و استادی داشته است.

وی در شهرهای بلخ، هرات، سرخس، نیشابور و غزنین سکونت داشته است. غزنویان با پاداش های زیادی که به اهل علم و ادب می دادند توانسته بودند تعداد متعددی از دانشمندان و شاعران و ... را در دربار خود به خدمت بگیرند. از اشعار سنایی معلوم است که او به روزگار سنایی غزنوی در دربار غزنویان به خوشگذرانی و مدح پادشاهان می گذشت ولی یک تحول روحی سبب شد تا مسیر زندگی حکیم سنایی تغییر کند. سنایی طی عمر خود سه حالت شخصیتی گوناگون پیدا کرده است. اول مداح و هجاگوی بوده، بعد از آن به وعظ و نقد اجتماعی روی آورده و دست آخر عاشق و قلندر و عارف شده است. او تا آخر عمر گرفتار این سه حالت بوده است.

داستان تحول سنایی:

لای‌خوار (آنکه پیوسته دُرد و لای شراب می‌خورد) نام و لقب مردی خاک‌نشین و معاصر سنائی بود و گویند انقلاب خاطر سنائی در سیر و سلوک و پیمودن عوالم معنوی را موجب این مرد بوده‌است.

شرح آن را بدین‌گونه نوشته‌اند: سبب توبهٔ سنائی آن بود که در زمستانی که سلطان محمود جهت تسخیر بعض از دیار کفر از غزنین بیرون رفته بود سنائی در مدح او قصیدتی در سلک نظم کشیده متوجه اردوی وی شد تا به عرض رساند در اثناء راه بدر گلخنی رسید که یکی از مجذوبان مشهور به لای‌خوار ساقی خود را می‌گفت قدحی پر کن به کوری محمود سبکتکین. ساقی گفت محمود پادشاهی است مسلمان و به امر جهاد مشغولی می‌نماید لای‌خوار گفت مردکی است ناخشنود و آنچه در تحت حکم وی درآمده‌است ضبط نمی‌تواند کرد می‌رود که مملکت دیگر بگیرد و آن قدح را درکشید باز با او گفت قدحی دیگر پر کن بکوری سنائی شاعر. ساقی گفت سنائی مردی است شاعر فاضل مقید متقی لطیف طبع. لای‌خوار گفت اگر وی از لطف طبع بهره‌ور بودی به کاری اشتغال نمودی که وی را به کار آمدی، گزافی چند در کاغذی نوشته که به هیچ کار نمی‌آید و نمی‌داند که او را برای چه کار آفریده‌اند. سنائی از شنیدن این سخن متحیرشده از شراب غفلت هشیار گشت و به سلوک مشغول شد.

در جای دیگر سیر تحول سنایی چنین آمده که بعد‌ از سفر به‌ خراسان‌ و اقامت‌ چند ساله‌ در این‌ شهر‌ و نشست و برخاست با مشایخ‌ تصوف،‌ در منش، دیدگاه و سمت‌گیری اجتماعی وی دگرگونی ژرفی پدید آمد. از دربار بریده و به دادخواهی مردم برخاست، بر شریعت مداران و زاهدان ریایی شوریده و به عرفان عاشقانه روی آورد.

مفاهیم شعری:

سنایی بعد از این تحول به اولین شاعر عارف تاریخ تبدیل شد که مفاهیم تصوف را در قالب شعر در می آورد. او و عطار نیشابوری و سنایی را در کنار فریدالدین عطار نیشابوری و جلال الدین محمد بلخی مولانا، یکی از سه شاعر بزرگ اهل تصوف و نخستینِ آنان به شمار می آورند. گفته اند سنایی اولین شاعری است که مضامین و اصطلاحات عرفان و تصوف را در قالب شعر درآورده است. در باب شعر او باید چنین گفت که شعر وی سراسر مضامین عاشقانه ی عرفانی دارد.

او همچنین روی شاعران دیگر مثل مولانا و اشعارش تاثیر گذاشته است. مولوی در کتاب مثنوی معنوی از او با عناوین «حکیم» و «حکیم غزنوی» یاد کرده است. برای مثال به بیت زیر که از مولوی است توجه کنید :

عطار روح بود و سنایی دو چشم او             ما ازپی سنایی و عطار آمدیم

آثار سنایی:

۱. دیوان اشعار:

از سنایی قصاید، غزلیات، قطعات و اشعار پراکنده ای برجای مانده است که در مجموعه ای به نام دیوان اشعار گرد آمده است.

۲. حدیقه الحقیقه:

مثنوی حدیقه الحقیقه را الهی نامه نیز می نامند که دارای ده هزار بیت در ده باب است. سنایی سرایش آنرا در سال ۵۲۴ ه.ق شروع کرد و در سال ۵۲۵ ه.ق به اتمام رساند. مباحث این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و رسول و آل و اصحاب او، در مورد عقل و علم و حکمت و عشق است. حدیقه الحقیقه از منظومه هایی است که بر خیلی از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی غزنوی با سرودن این منظومه، باب تازه ای را در سرایش منظومه های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگواری همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفه العراقین و مخزن الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنوی های عرفانی را به اوج تکامل رساندند.

۳. سیرالعباد:

مثنوی سیرالعباد بیش از هفتصد بیت است که سنایی در آن به روش تمثیلی از خلقت آدم و عقل و مسائل اخلاقی سخن می گوید.

۴. طریق التحقیق:

مثنوی طریق التحقیق نیز بر وزن حدیقة الحقیقه است و در سال ۵۲۸ توسط سنایی تمام شده است.

۵. کارنامه بلخ:

سنایی در زمان توقف در شهر بلخ این مثنوی را سروده که حدود ۵۰۰ بیت دارد و مبنای آن طنز و مزاح است و به همین جهت آنرا "مطایبه نامه" هم گفته اند.

۶. عشق نامه:

عشق نامه ی سنایی حدود ۱۰۰۰ بیت دارد و موضوع آن حقایق و معارف و حکمت است.

۷. مکاتیب سنایی:

از سنایی نوشته و نامه هایی به نثر هم موجود است که تمامی آن ها در کتابی با عنوان مکاتیب سنائی به چاپ رسیده است.

شاعران هم دوره:

سنایی در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم زندگی می کرده. بسیاری از شاعران سرشناس فارسی در این قرن ها زندگی می کردند مانند فردوسی ، ناسرخسرو، عطار نیشابوری، خاقانی و نظامی گنجوی. اما طبق بررسی من همه این ها در دوره زندگی سنایی یعنی از سال 463 تا 535 زندگی نمی کردند یعنی یا اندکی قبل این دوره در قرن 5 یا اندکی بعد از این دوره در قرن 6 می زیستند.

تنها شاعری که می توان گفت کاملا با سنایی هم دوره بوده خیام(440-536 هجری قمری) است. و گفته شده است که این دو تحت تاثیر اشعار همدیگر بوده اند و با هم مکاتباتی داشته اند.

مذهب سنایی :

سنایی در بعضی از اشعارش از اهل بیت سخن گفته و آنان را مدح کرده است؛ بدین سبب بعضی او را شیعه دانسته اند.

 

یکی از اشعار معروف سنایی از دیوان اشعار- قصاید و قطعات:

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی

نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

احد لیس کمثله صمد لیس له ضد

لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

پیارسال
خووووبه

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پیارسال
بسیار مفید👍

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران