معرفی

کتاب شهید مجید قربانخانی

معرفی کتاب

حر شهدای مدافع حرم


خلاصه :

کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از حر زمانه ما، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم مجید قربانخانی است.  

برشی از کتاب :

ساعت سه چهار بعد از ظهر، دود و مه غلیظی همه‌جا را فراگرفته بود. نم‌نم باران، سوز سرما را چندین برابر می‌کرد. بوی خون و خاک،‌ کم‌کم به مشام می‌رسید. پای هرکدام از سنگرهای کوچک یک‌متری، که با تکه‌های سنگ ساخته‌اند، بیست‌سی متر گود بود. مجید روی تپه‌ای نزدیک یکی از سنگرها، آرام و بی‌حرکت خواب بود، نه، خواب نه، چیزی شبیه خواب. در تمام روزهای قدکشیدنش، شاید اولین‌بار بود که آرام و بی‌حرکت و بدون جنب‌وجوش، دیده می‌شد. دست‌ها و صورتش گلی بود. انگشتری را که شب قبل، از حسین امیدواری گرفته بود، هنوز توی انگشت داشت.

صدای شلیک تیرها و انفجار نارنجک‌ها،‌ همچنان فضای آسمان را پر می‌کرد. از رگبار تیرها، بدجوری گوش آدم تیر می‌کشید. صدا به صدا نمی‌رسید. همهمه بی‌سیم‌های رهاشده و بی‌صاحب، از جای جای دشت می‌آمد: «بچه‌ها عقب‌نشینی کند،‌ بکشید عقب!» کسی نمی‌توانست مجید را حرکت بدهد. کاج‌های سبز و زیتون‌های خشک دشت، کم‌کم خیس باران می‌شدند. 13 نفر از بچه‌ها شهید شده بودند و چند نفری هم مجروح. مرتضی کریمی با آن بدن ارباً اربا، یک‌تنه عاشورایی به‌پا کرده بود. برای خیلی‌ها از قبل روشن بود، که مجید و چندتا از بچه‌ها، فردایی نخواهند داشت. این را از چهره و آرامش شب آخرشان،‌ حدس زده بودند... و همین‌طور هم شد.

۳ سال پیش
روحش شاد ممنون فرحزادی

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

۳ سال پیش
جالب بود

برای ویرایش باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج پاسخ باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

پسران

دختران