دلنوشت
عزت نفس چیست؟ و چگونه می توان ان را افزایش داد؟
خلاصه :
عزت نفس چیست ؟سلام
عزت نفس یا حرمت نفس (به انگلیسی: Self-esteem)، اصطلاحی در روانشناسی است که بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزشهای خود میباشد.
عزت نفس، باور و اعتقادی است که فرد، دربارهٔ ارزش و اهمیت خود دارد. حرمت نفس را میتوان با عوامل مختلف توضیح داد از جمله فردی که حرمت نفس دارد معتقد است که انسان مقدّس است و به دلیل این مقدّس بودن نمیتوان او را قربانی اعتقادهای دیگران کرد، عامل بعد اینکه همهٔ انسانها با هم متفاوتند؛ یعنی بین افراد مختلف با نژادها و قومیتهای مختلف هیچ فرقی وجود ندارد و همینطور انسانها با هم برابرند، عامل دیگر خود دوستی و احساس رضایت داشتن از آنچه که هستم و هرچه که هستم و همینطور نداشتن شرم و خجالت از وجود خود است. اصولاً میتوان حرمت نفس را در امور مختلف زندگی شرح داد. افرادی که دارای حرمت نفس پایین هستند در زندگی خود با مشکلات فراوان روبرو میشوند.[۱] به باورکارل راجرز تمامی انسانها به حرمت نفس و عزت نفس نیازمندند. در درجهٔ نخست، عزت نفس نشان دهندهٔ احترامی است که دیگران برای ما قائلاند. هنگامی که پدر و مادر به فرزندان خود، توجه مثبت غیر شرطی نشان میدهند و آنها را جدای از رفتارهایشان به عنوان انسانهایی که از شایستگیهای درونی برخوردارند میپذیرند، در اصل به رشد عزت نفس آنها کمک میکنند. اما هنگامی که والدین به کودکان توجه مثبت شرطی نشان داده و در واقع هنگامی آنها را میپذیرند که به شیوهٔ مورد نظر و مطلوب رفتار میکنند، کودکان درشرایط ارزشی قرار میگیرند و گمان میکنند که فقط هنگامی شایستگی دارند که مطابق با خواست والدین رفتار کنند.
عزت نفس یکی از عوامل تعیین کننده رفتار در انسان به شمار میرود در حقیقت برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیین کننده چگونگی برخورد آنها با مسائل مختلف است. فردی که عزت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قایل نیست ممکن است دچار انزوا، گوشهگیری و یا پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی شود. عزت نفس را میتوان مجموعهای از افکار، احساسات، عواطف و تجربهها تصور کرد که در فرآیند زندگی اجتماعی شکل میگیرند. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که فرد از خود دارد، باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند، ارزشمند بودن یا برعکس آن را داشته باشد.
برای آنکه هر شخص توان بالقوه ی منحصر به فردی دارد، کودکانی که به شرایط ارزشی دچار میگردند، تا اندازهای در درون خویش احساس ناامیدی میکنند. آنها نمیتوانند کاملاً مطابق با خواست دیگران عمل کنند، و با خود نیز روراست باشند. اما، این به این معنا نیست که ابراز خود ناگزیر به تعارض منجر میگردد. به باور کارل راجرز هنگامی که در تلاش برای رسیدن به توان بالقوهٔ خویش، دچار ناکامی میگردیم، به دیگران آسیب میزنیم یا به شیوههای ضد اجتماعی رفتار مینماییم. اگر پدر و مادر و دیگران تفاوتهایمان را دوست بدارند و آنها را تحمل نمایند ما نیز آن تفاوتها را دوست خواهیم داشت. حتی اگر ترجیحات، تواناییها و ارزشهایمان با یکدیگر متفاوت باشد. اما در بعضی از خانوادهها کودکان میآموزند که داشتن برخی باورها به ویژه در مورد موضوعات جنسی، سیاسی و مذهبی زشت است. از این رو هنگامی که میفهمند مورد تأیید والدین و بزرگترها نیستند، خود را شخصی نافرمان میبینند؛ و به احساسهایی چون حماقت و شیطنت دچار میشوند؛ بنابراین اگر بخواهند خودپنداره و عزت نفس سازگاری داشته باشند باید احساسهای خویش را انکار و بخشی از وجود خود را پنهان نمایند. بدین ترتیب خودپندارهٔ آنها تحریف میگردد. بنابه گفته راجرز آگاهی از وجود احساسها و تمایلات ناسازگار با خود پندارهٔ تحریف شده موجب اضطراب میگردد و چون اضطراب ناخوشایند میباشد شخص تلاش میکند تا وجود احساسها و تمایلات واقعی و اصیل خویش را انکار کند. به باور راجرز مسیر خود شکوفایی به روراست بودن با احساسهای واقعی، پذیرفتن و عمل نمودن به آنها نیاز دارد و این هدف اصلی روش روان درمانی راجرز یعنی درمان مراجع محور است. او معتقد بود که ما در بارهٔ اینکه چه کسی میتوانیم باشیم، تصورات ذهنی داریم. این تصورات که خود آرمانی نام دارد مارا برمیانگیزد تا تفاوت بین خودپنداره و خود آرمانی را کاهش دهیم.
چگونه عزت نفس را افزایش دهیم ؟
برای تقویت عزت نفس، باید باورهای منفیای را که نسبت به خودتان دارید، شناسایی کنید و آنها را به چالش بکشید.
دکتر ویلیامز میگوید: «شما باید باورهایتان را بررسی کنید و ببینید که چگونه آنها را کسب کردهاید و چرا به آنها باور دارید. آنگاه به طور فعال شروع کنید به جمعآوری و نوشتن شواهدی که آنها را نقض میکند.»
شناسایی اندیشههای منفیای را که دربارهی خودتان دارید، یاد بگیرید. برای مثال، ممکن است به خودتان بگویید که برای درخواست یک شغل جدید، «زیادی احمق» هستید یا اینکه «هیچ کس به شما اهمیت نمیدهد». دکتر ویلیامز پیشنهاد میدهد که این افکار منفی را شناسایی کنید و آنها را روی یک تکه کاغذ یا یک دفتر خاطرات یادداشت کنید و از خودتان بپرسید که سر و کلهی این افکار منفی از چه زمانی پیدا شده است.
سپس، شروع به یادداشت کردن شواهدی کنید که این باورهای منفی را به چالش میکشند. «من در حل جدول کلمات متقاطع مهارت زیادی دارم.» یا «خواهرم هفتهای یک بار تلفن میزند تا با هم حرف بزنیم.» همچنین سایر چیزهای مثبتی را که دربارهی خودتان میدانید، بنویسید. مثلا «من آدم باملاحظهای هستم» یا «آشپزی من عالی است» یا «دیگران به من اعتماد دارند». همچنین حرفهای خوبی را که دیگران دربارهتان میزنند، نیز بنویسید.
هدفتان این باشد که دستِ کم پنج مورد در فهرستتان یادداشت کنید و به طور منظم موارد دیگر را به آن اضافه کنید. سپس این فهرست را جایی قرار دهید که بتوانید آن را ببینید. با این کار میتوانید به یاد بیاورید که چقدر خوبید!
دکتر ویلیامز میگوید: «این کار برای این است که به افراد کمک کند تا متوجه شوند که مانند هر کس دیگری، در کنار نقاط ضعف، نقاط قوت هم دارند و همچنین اینکه شروع به تشخیص این نقاط قوت در خودشان کنند.»
او میگوید: «ممکن است اعتماد به نفس پایین شما در زمان حال، به خاطر اتفاقاتی باشد که در زمان کودکی و نوجوانیتان رخ دادهاند. اما در هر سنی که باشید میتوانید رشد کنید و راههای جدیدی برای شناخت خودتان پیدا کنید.»
آقای میری
۳ سال پیش